وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست،
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست،
نگفتم :عزیزم، این کار را نکن.
نگفتم :برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده.
وقتی پرسید دوستش دارم یا نه،
رویم را برگرداندم.
حالا او رفته
ومن
تمام چیزهایی را که نگفته ام،
می شنوم.
نگفتم :عزیزم متاسفم،
چون من هم مقصر بودم
نگفتم :اختلاف ها را کنار بگذاریم،
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و
وفاداری و مهلت است
نگفتم : اگر راهت را انتخاب کرده ای
من آن را سد نخواهم کرد.
حالا او رفته
ومن
تمام چیزهایی را که نگفته ام می شنوم
او را در آغوش نگرفتم
و اشک هایش را پاک نکردم
نگفتم : اگر تو نباشی
زندگی ام بی معنی خواهد بود.
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها
خلاص خواهم شد.
اما حالا تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیزهایی است که
نگفتم،
نگفتم :بارانی ات را درآر
قهوه درست می کنم و باهم حرف
می زنیم.
نگفتم : جاده بیرون خانه،
طولانی و خلوت و بی انتهاست
گفتم :خدا نگهدار موفق باشی،
خدا به همراهت.
او رفت
و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم زندگی کنم.
#شل_سیلوراستاین
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست،
نگفتم :عزیزم، این کار را نکن.
نگفتم :برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده.
وقتی پرسید دوستش دارم یا نه،
رویم را برگرداندم.
حالا او رفته
ومن
تمام چیزهایی را که نگفته ام،
می شنوم.
نگفتم :عزیزم متاسفم،
چون من هم مقصر بودم
نگفتم :اختلاف ها را کنار بگذاریم،
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و
وفاداری و مهلت است
نگفتم : اگر راهت را انتخاب کرده ای
من آن را سد نخواهم کرد.
حالا او رفته
ومن
تمام چیزهایی را که نگفته ام می شنوم
او را در آغوش نگرفتم
و اشک هایش را پاک نکردم
نگفتم : اگر تو نباشی
زندگی ام بی معنی خواهد بود.
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها
خلاص خواهم شد.
اما حالا تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیزهایی است که
نگفتم،
نگفتم :بارانی ات را درآر
قهوه درست می کنم و باهم حرف
می زنیم.
نگفتم : جاده بیرون خانه،
طولانی و خلوت و بی انتهاست
گفتم :خدا نگهدار موفق باشی،
خدا به همراهت.
او رفت
و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم زندگی کنم.
#شل_سیلوراستاین
۵۸.۵k
۱۴ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.