part ⁵

چند شاتی از جونگ کوک 🥀🚶🏻‍♀️

وقتی بهت سیلی میزنه •-•

اما با صحنه ای ک دیدم انگار ی سطل اب یخ رو خالی کردع بودن روم.....

اون... ا.اون اتم بود!

کوک با چهره خنثایی ک داشت کلید رو توی قفل در چرخوند
خونه تمامن غرق در سکوت بود....
درو بست و جلو تر رفت! .... ک با جسم بیجون دخترک روی زمین مواجه شد
شتاب زده سمتش دوید و جسم همسرش رو توی اغوش کشید
درحالی ک اشک توی چشماش حلقه زده بود سعی میکرد ارامش خودشو حفظ کنه

_ ات... ات! ات بیدارشو
ات... ات ات

دیگه نتونست تحمل کنه اشکاش سرازیر شدن
ات رو براید استایل بغل کرد و برد ب اتاق شخصیشون
از اونجایی ک بخاطر شغلش و معروفیت زیادش نمیتونست ات رو ببر بیمارستان
چون ممکن بود فن ها و خبرنگارا ب سمتشون حجوم بیارن
ب دکتر شخصیش زنگ زد و منتظرش موند
تمام تایمی ک منتظر بود
بالای سر دخترک نشسته بودو گریه میکرد

_هق منو هق ببخش... نمیخاستم اینجوری ش هققق
اگه اتفاقی برات هق بیوفته نمیتونم خودمو ببخشمـ

درحالی ک داشت اروم با جسم بیجون و بیهوش همسرش حرف میزد
کارش رو با ب صدا در اومدن زنگ متوقف کرد
.
.
.
.
.
«حوصله جاهای اضافه رو ندرم»

_ عاقای چا.. ح. حالش چطور؟
خوب میشه مگه ن

* عاقای چا همون دکتر *
دکتر چا درحالی ک داشت وسایلش رو جم میکرد لب زد

` انقد خودتو اذیت نکن... چیز خاصی نبود
بخاطر اینکه ضعیف شده بود باعث شد از حال بره
بیشتر حواستو بهش بده
نزار وعده های غذاییش عقب بیوفته

جونگ کوک درحالی ک قطره اشکی از روی گونش سر میخورد
لب زد

_ هوم... حتمن
حواسم بهش هست

` یااااا جونگکوکااا گریه نکن چیز خاصی نبود
الانم بهش ارامبخش زدم
روال شه خودش بیدار میشه
.
.
.
* جلوی در

` بازم میگم حواست بهش باشه

_ اوکی حواسم هست... فقط اون قرصا..

` روشون نوشتم.. توی همون تایم نوشته شدع بده بخوره

کوک ویو :

بعد از رفتن عاقای چا
رفتم توی اتاق مشترکمون ....

خب جای حساس تموم نکردم
پارت بعد پارت اخر
و اینکههههههههه ببخشید بابت تاخیر واقن روال نبودم
ینی هرکسیم جای من بود ...روال نبود ولی خب
ببخشید
دیدگاه ها (۱۵)

هعب.... اینجا رولم با نوعل یکی بود واس همین لیسام_ چیزی نی ف...

part last

patr⁴

مخصوصن اگه اون فرد کسی باشه ک دوصش داری 🙂

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط