part
part 133
اسلاید 2 گردنبدی که خرید
اسلاید 3 لباس خوابی که قبلا گذاشته بودم
رفتو یکم دوروبرا قدم زد رفت توی یکی از جواهر فروشی های و داشت گردن بندارو نگاه میکرد که یکی از گردن بندا نظرشو جلب کرد از فروشنده گرفتو زد به گردنش خیلی بهش میومد داد دست فروشنده و حساب کردو امد بیرون جنیور زنگ زد
سوزومه: الو
جنیور: من رسیدم کجایی
سوزومه: الان میام یکم اومدم قدم بزنم
جنیور: اوکی منتظرم (قط کرد)
سوزومه رفت سمت کافه دید که جنیور داخل ماشین داره با یکی صحبت میکنه رفت سمت ماشینو سوارش شد
جنیور:زیاد هواستو بهش پرت نکن هیچ گوهی نمیتونه بخوره
دایان: ولی کاتلین خیلی این چند روزه خیلی مشکوک احتیات شرت جنیور
جنیور: اوکی پس یه نفرو مسعول کن زیر نظرش بگیرن
دایان: اوکی پس به دایانا میگم زیر نظرش بگیره... تو نمیخوای بیای خیلی وقت به اینجا سر نزدی
جنیور: یکم سرم به شرکت شلوغ فردا پس میام یه سری میزنم
دایان: اوکی تا بیای اماده میکنم اینجارو یکم بهم ریختست
جنیور: باشه بعدا صحبت میکنیم
دایان: فعلا(قط کرد)
سوزومه: های مستر
جنیور ماشین رو روشن کردو راه افتادن
جنیور:: های بببی چطور پیش رفت
سوزومه: پورفکت وری نایس
جنیور: عالیه
سوزومه: کی بود داشتی پشت تلفن باهاش صحبت میکردی
جنیور: یکی از رفیقام بود گفت چند وقت نرفتم برم دیدنش
سوزومه: چطور دعوتش کنی خونه تا منم باهاش اشناشم
جنیور: نمیخواد خودم میرم دیدنش
سوزومه: تو همه دوستامو میشناسی من هیچ کودومشو نمیشناسم عادلانه نیست بهش بگو بیاد منم باهاش اشنا بشم
جنیور: اوکی بعدا بهش زنگ میزنم
بعد پنج دقیقه رسیدن خونه رفتن اتاقشون سوزومه لباس خوابش رو برداشتو تو حموم عوض کرد جنیور هم لباسشو در اورد پرت کرد کنار کمدو با همون شلوارش روتخت ولو شد
سوزومه: با این شلوار میتونی بخوابی؟
جنیور: لخت راحترم نظرت چیه؟
سوزومه: منم تو یه اتاق دیگه راحت ترم
جنیور: ولی حیف شرتا جلومونو میگیرن نه
سوزومه: بگیر بخواب زر اضافه نزن
سوزومه رفت روی تخت جنیور دستش رو باز کرد تا سوزومه بیاد بغلش سوزومه هم با کلافگی همراهیش کرد
«صبح»
سوزوه با صدا زنگ گشیش بیدار شد هارو بود
هارو: الو سوزی
سوزومه: چیه (خوابالود)
هارو: خواب بودی؟
سوزومه: اره مگه ساعت چنده(خوابالود)
هارو: خوش خواب ساعت ده ربعه
سوزومه: وات..... وااای خواب موندم
هارو: درو باز کن تا اماده بشی منتظر میمونم
سوزومه: اوکی اومدم
سوزومه سری بلند شدو خواست از اتاق بیاد بیرون که صدای جنیور اومد
جنیور: بااین وضع میخوای بری پایین (خوابالود)(لباس خوابی که قبلا گذاشتم تنشه و اونیکه از روش میپوشه رو در اورده)
اسلاید 2 گردنبدی که خرید
اسلاید 3 لباس خوابی که قبلا گذاشته بودم
رفتو یکم دوروبرا قدم زد رفت توی یکی از جواهر فروشی های و داشت گردن بندارو نگاه میکرد که یکی از گردن بندا نظرشو جلب کرد از فروشنده گرفتو زد به گردنش خیلی بهش میومد داد دست فروشنده و حساب کردو امد بیرون جنیور زنگ زد
سوزومه: الو
جنیور: من رسیدم کجایی
سوزومه: الان میام یکم اومدم قدم بزنم
جنیور: اوکی منتظرم (قط کرد)
سوزومه رفت سمت کافه دید که جنیور داخل ماشین داره با یکی صحبت میکنه رفت سمت ماشینو سوارش شد
جنیور:زیاد هواستو بهش پرت نکن هیچ گوهی نمیتونه بخوره
دایان: ولی کاتلین خیلی این چند روزه خیلی مشکوک احتیات شرت جنیور
جنیور: اوکی پس یه نفرو مسعول کن زیر نظرش بگیرن
دایان: اوکی پس به دایانا میگم زیر نظرش بگیره... تو نمیخوای بیای خیلی وقت به اینجا سر نزدی
جنیور: یکم سرم به شرکت شلوغ فردا پس میام یه سری میزنم
دایان: اوکی تا بیای اماده میکنم اینجارو یکم بهم ریختست
جنیور: باشه بعدا صحبت میکنیم
دایان: فعلا(قط کرد)
سوزومه: های مستر
جنیور ماشین رو روشن کردو راه افتادن
جنیور:: های بببی چطور پیش رفت
سوزومه: پورفکت وری نایس
جنیور: عالیه
سوزومه: کی بود داشتی پشت تلفن باهاش صحبت میکردی
جنیور: یکی از رفیقام بود گفت چند وقت نرفتم برم دیدنش
سوزومه: چطور دعوتش کنی خونه تا منم باهاش اشناشم
جنیور: نمیخواد خودم میرم دیدنش
سوزومه: تو همه دوستامو میشناسی من هیچ کودومشو نمیشناسم عادلانه نیست بهش بگو بیاد منم باهاش اشنا بشم
جنیور: اوکی بعدا بهش زنگ میزنم
بعد پنج دقیقه رسیدن خونه رفتن اتاقشون سوزومه لباس خوابش رو برداشتو تو حموم عوض کرد جنیور هم لباسشو در اورد پرت کرد کنار کمدو با همون شلوارش روتخت ولو شد
سوزومه: با این شلوار میتونی بخوابی؟
جنیور: لخت راحترم نظرت چیه؟
سوزومه: منم تو یه اتاق دیگه راحت ترم
جنیور: ولی حیف شرتا جلومونو میگیرن نه
سوزومه: بگیر بخواب زر اضافه نزن
سوزومه رفت روی تخت جنیور دستش رو باز کرد تا سوزومه بیاد بغلش سوزومه هم با کلافگی همراهیش کرد
«صبح»
سوزوه با صدا زنگ گشیش بیدار شد هارو بود
هارو: الو سوزی
سوزومه: چیه (خوابالود)
هارو: خواب بودی؟
سوزومه: اره مگه ساعت چنده(خوابالود)
هارو: خوش خواب ساعت ده ربعه
سوزومه: وات..... وااای خواب موندم
هارو: درو باز کن تا اماده بشی منتظر میمونم
سوزومه: اوکی اومدم
سوزومه سری بلند شدو خواست از اتاق بیاد بیرون که صدای جنیور اومد
جنیور: بااین وضع میخوای بری پایین (خوابالود)(لباس خوابی که قبلا گذاشتم تنشه و اونیکه از روش میپوشه رو در اورده)
- ۴.۵k
- ۰۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط