(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۷۴
(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۷۴
ویو ا/ت : ۲ ماه از باردار بودن میونگ میگذره
امروز برای جی وو خواستگار میاد
چون خونه نداره و تنها مونده پیش مامان و بابای من زندگی میکنی
و امروز براش خاستگار میاد
فقط میدونم اسمش سوکجینِ و البته که جذاببب و پسر خوبیه
اینو من نمیگم هوسوک میگه
توی اداره ی هوسوک کار میکنه و سرهنگ دومه
جی وو : ا/ت بچی فکر میکنی
ا/ت : هیچی گلم
خاب بیا اینجا که میخام درستت کنم برا عصر
جی وو : الان
ا/ت : ۱ ساعت دیگه میاد بعد تو میگی الان؟
برو تو حموم قشنگ بساب خودتو بیا
جی وو : هوففف باشه
*تو حموم داره غر غر میکنه
جی وو : هوففف معلوم نیس کی هس من اصلن ندیدمش اصلن نمیشناسمش حالا قراره با انگشتر بیاد خاستگاری
معلوم نیست خوشگله یا نه
قدش خوبه یا نه
جذاب باید جذاب باشه(هه سوکجین مارو نمیشناسه اصن جذابیت از جین ما ساخته شده😎🤟😂)
ا/ت : جی ووو اومدی دیگه رفتی حموم فقط غر میزنی بدو دیگه
جی وو : اومدم
......
ا/ت : خوب اینو بپوش
ویو ا/ت : یه لباس خوشگل براش انتخاب کردمو پوشید لباسی که از شرکت خودم بود
نمیدونم چرا خاستگاری خودم نپوشیدمش
ولی من خودم نمیدونستم خاستگاریمه که
ولی جی وو امشب باید خوشگل باشه اون برام خیلی عزیزه همیشه باهام خوب بوده
...
براش یه آرایش ملایم کردم و رژ صورتی خودمو براش زدم
موهاشو حالت دارم و از پشت ریختم
ا/ت : خوب اماده شدی
جی وو : *پوکر فیس
زیادی نیس
ا/ت : نه
جی وو : تو اصن پسره رو دیدی
ا/ت : اره یبار رفتم اداره پیش هوسوک بود
خوشگله خیلی و خیلی جذاب
ویو ا/ت : یهو هوسوک از پشت بغلم کرد
هوسوک : کی خوشگله خیلی و خیلی جذاب
ا/ت : عاممم...همون خاستگاره
*یهو هوسوک و هل میده اون ور
ا/ت : چرا انقدر بو میدی
حالم بد شد
هوسوک : 😳😳
جی وو : اما این هوسوک انقدر عطر رو خودش خالی کرده که دارم خفه میشم
اصن بو نمیده
ا/ت : همین عطره ،دارم خفه میشم
هوسوک : اما تو این عطرو خیلی دوسش داشتی برا همین زدم
ا/ت : نمیدونم یهو حالم خیلی بد شد
*دینگ دینگ
ا/ت : اومدن بریم
ویو ا/ت : ۲ ماه از باردار بودن میونگ میگذره
امروز برای جی وو خواستگار میاد
چون خونه نداره و تنها مونده پیش مامان و بابای من زندگی میکنی
و امروز براش خاستگار میاد
فقط میدونم اسمش سوکجینِ و البته که جذاببب و پسر خوبیه
اینو من نمیگم هوسوک میگه
توی اداره ی هوسوک کار میکنه و سرهنگ دومه
جی وو : ا/ت بچی فکر میکنی
ا/ت : هیچی گلم
خاب بیا اینجا که میخام درستت کنم برا عصر
جی وو : الان
ا/ت : ۱ ساعت دیگه میاد بعد تو میگی الان؟
برو تو حموم قشنگ بساب خودتو بیا
جی وو : هوففف باشه
*تو حموم داره غر غر میکنه
جی وو : هوففف معلوم نیس کی هس من اصلن ندیدمش اصلن نمیشناسمش حالا قراره با انگشتر بیاد خاستگاری
معلوم نیست خوشگله یا نه
قدش خوبه یا نه
جذاب باید جذاب باشه(هه سوکجین مارو نمیشناسه اصن جذابیت از جین ما ساخته شده😎🤟😂)
ا/ت : جی ووو اومدی دیگه رفتی حموم فقط غر میزنی بدو دیگه
جی وو : اومدم
......
ا/ت : خوب اینو بپوش
ویو ا/ت : یه لباس خوشگل براش انتخاب کردمو پوشید لباسی که از شرکت خودم بود
نمیدونم چرا خاستگاری خودم نپوشیدمش
ولی من خودم نمیدونستم خاستگاریمه که
ولی جی وو امشب باید خوشگل باشه اون برام خیلی عزیزه همیشه باهام خوب بوده
...
براش یه آرایش ملایم کردم و رژ صورتی خودمو براش زدم
موهاشو حالت دارم و از پشت ریختم
ا/ت : خوب اماده شدی
جی وو : *پوکر فیس
زیادی نیس
ا/ت : نه
جی وو : تو اصن پسره رو دیدی
ا/ت : اره یبار رفتم اداره پیش هوسوک بود
خوشگله خیلی و خیلی جذاب
ویو ا/ت : یهو هوسوک از پشت بغلم کرد
هوسوک : کی خوشگله خیلی و خیلی جذاب
ا/ت : عاممم...همون خاستگاره
*یهو هوسوک و هل میده اون ور
ا/ت : چرا انقدر بو میدی
حالم بد شد
هوسوک : 😳😳
جی وو : اما این هوسوک انقدر عطر رو خودش خالی کرده که دارم خفه میشم
اصن بو نمیده
ا/ت : همین عطره ،دارم خفه میشم
هوسوک : اما تو این عطرو خیلی دوسش داشتی برا همین زدم
ا/ت : نمیدونم یهو حالم خیلی بد شد
*دینگ دینگ
ا/ت : اومدن بریم
۱۵.۴k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.