رمان فیک پارت

رمان فیک پارت 4
ته:حس نمیکنی یه زره لباست بازه؟؟
ج:اولندش به تو چه 2ومندش به تو ربطی نداره 3ومندش درسته اینجا باشگاه توعه اما اگه دوست نداری از این باشگاه میریم
کیفمو ور میدارم الکی الکی میخوام از این باشگاه برم
ته:اععع نه بابا باشه من گوه خوردم فقط ی چیزی
ج:صورتشو دوباره نزدیک گوشم کرد دلم میخواست با پشت دست محکم بزنم تو دهنش تا خون پارو که اما تا حرف زد عین مجسمه شدم
ته:از من گفتن بود با این لجبازی این لباسات کار دست خودت میدی
ج:با این حرفش موهای تنم سیخ شد اونم پوزخندی زد رفت و متاسفانه تنها مربی اونجا این زرافه بود باید باهاش هم کار میکردم
بعدش اهنگ گذاشت حس زنونگیم بالا زد عین مدلا رفتم پیشش اونم روی صندلی نشسته بود و قهوه میخورد و نگاه دختر پسرای دیگه میکرد و اگه میدید اشتباه انجام میدن میرفت اشکال شونو از بین میبرد زرافه جذاب
عین مدلا رفتم پیشش محکم زدم رو میز( ای دستمممممم 😭) اما نخواستم به روی خودم بیارم
ته:با دیدنش ناخوداگاه لبخندی روی لبام امد قهوه رو گذاشتم رو میز بهش گفتم
ته:خب خب بانو چیزی شده من بجا تو دستم درد گرفت
ج:اولندش نه خیرم من دختر سوسولی نیستم دستمم درد نمیکنه( دارم زر میزنم)
2ومندش تو چه مربی هستی خیر سرم تازه امدم اینجا یکی رو باید بگی یادم بده هرچی یاد گرفته
ته:چرا بقیه مگه خودم چمه بیب؟؟
ج:نمیدونم چرا عصبانی شدم گفتم بیب مرض ایشالا خدا بیبتو بزاره تو شکمت
وایییی ریدم اینو چطور جمعش کنممممم
ک دیدم زرافه تق زد زیر خنده
ته:باشه بعدا شکمم ملاقاتت میکنم حالا جوش نیار
پاشد گفت دنبالم بیا منم اخمام توهم دنبالش راه افتادم بعد ی جای خالی دیدم رفتم اونور
ته:کجا؟
ج:اینور جا خالی میتونم تمرین کنم
ته:نچ.. کی یه تو گفته بری اونجا؟؟ باید اینجا جلوی میز من باشی که ببینمت
ج:چرا اونوقت؟
ته:( اع بد شد ک به اینجاش فکر نکردم)و گفتم
برای اینکه تازه کاری
ج:با این حرفش سری گول خوردم قبول کردم
بهم گفت چیکار کنم و مردم اشتباه انجام میدادم که دیدم یهو پاشدو....
شرط:کامنت برسه به 5
دیدگاه ها (۲۴)

رمان فیک پارت 5( لایک، نمیخوام کامت 10تا)ته نزدیکم شد دستمو ...

رمان فیک پارت 6گردنم بو کرد نفسای گرمش به گردنم خورد و بعدش ...

رمان فیک پارت 3ج:ته صورتشو نزدیک گوشم کرد و با حالت کمی مست ...

رمان فیک پارت 2جیسو : میرفتم باشگاه که یهو ی ماشین بی ام و س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط