اسناد کیم
اسناد کیم
پارت ۱۵
مینو بغض تو گلو اش بود و گفت
مینو : تو مثلا داداشم هستی داداش یعنی کوه پشتت اما تو ...
یون وو : تو فقد سرباری برام همین
مینو : گمشو بیرون مرتیکه هوس باز
یون وو از اتاق خارج شد و مینو ماند با غصه اش
رو تخت نشست و از گوشه چشم اش اشکی بیرون زد
مینو : چرا باید هر روز از اینجوری حرف ها بشنوم آخه... .... مگه من چه گناهی کردم
یهویی از رو تخت بلند شد
مینو : چیو من هیچ گناهی نکردم و باید تو این خانواده سرسخت باشم
اشک هایش را پاک کرد و همان دقیقه یونهی وارد اتاق شد
یونهی : همه رفتن اوتاقشون
مینو : باشه
گوشی استاد کیم را تو جیب اش گذاشت و همراه با یونهی به آرامی از اتاق خارج شدن و سمته در خروجی رفتن
یونهی آرومی گفت
یونهی : مینو دختر زود بیا باشه اینم کلید
مینو : باشه
کلید رو ازش گرفت و بعد از برداشت پالتو مشکی اش از عمارت خارج شد و زود سوار تاکسی که خبر کرده بود شد همان دیگه سوکهون پیغامی برایش ارسال کرد لوکشن را فرستاد
مینو : آقا راننده میشه به این آدرس برید
راننده: حتما خانم
》》》》》》》》》》》》》》》》》
جلو یه عمارت بزرگی ایستاد مینو شیشه ماشین را پایین کرد و گفت
مینو : یااااااااا استاد کیم نیست حتما استاد طلاست
راننده : خانم رسیدین
مینو: ببخشید من پول نقد ندارم
راننده: آما
مینو : صبر کن همین الان میام باشه منتظر بمون
راننده : باشه
مینو از ماشین پیاده شد
@yonjin953
پارت ۱۵
مینو بغض تو گلو اش بود و گفت
مینو : تو مثلا داداشم هستی داداش یعنی کوه پشتت اما تو ...
یون وو : تو فقد سرباری برام همین
مینو : گمشو بیرون مرتیکه هوس باز
یون وو از اتاق خارج شد و مینو ماند با غصه اش
رو تخت نشست و از گوشه چشم اش اشکی بیرون زد
مینو : چرا باید هر روز از اینجوری حرف ها بشنوم آخه... .... مگه من چه گناهی کردم
یهویی از رو تخت بلند شد
مینو : چیو من هیچ گناهی نکردم و باید تو این خانواده سرسخت باشم
اشک هایش را پاک کرد و همان دقیقه یونهی وارد اتاق شد
یونهی : همه رفتن اوتاقشون
مینو : باشه
گوشی استاد کیم را تو جیب اش گذاشت و همراه با یونهی به آرامی از اتاق خارج شدن و سمته در خروجی رفتن
یونهی آرومی گفت
یونهی : مینو دختر زود بیا باشه اینم کلید
مینو : باشه
کلید رو ازش گرفت و بعد از برداشت پالتو مشکی اش از عمارت خارج شد و زود سوار تاکسی که خبر کرده بود شد همان دیگه سوکهون پیغامی برایش ارسال کرد لوکشن را فرستاد
مینو : آقا راننده میشه به این آدرس برید
راننده: حتما خانم
》》》》》》》》》》》》》》》》》
جلو یه عمارت بزرگی ایستاد مینو شیشه ماشین را پایین کرد و گفت
مینو : یااااااااا استاد کیم نیست حتما استاد طلاست
راننده : خانم رسیدین
مینو: ببخشید من پول نقد ندارم
راننده: آما
مینو : صبر کن همین الان میام باشه منتظر بمون
راننده : باشه
مینو از ماشین پیاده شد
@yonjin953
۵.۹k
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.