استاد گیم
(استاد گیم )
پارت ۱۶
مینو از ماشین پیاده شد و سمته در رفت نگهبان ها اومدن جلو و با غضب بهش نگاه کردن
نگهبان : چی میخواهی
مینو پوزخند زد
مینو : خب من گدا هستم پولی داری بده به من چه مرگته گمشو برو اون طرف
نگهبان: از اینجا برو مگرنه ...
مینو : خقشو بینیم ... بگو ببینم عمارت کیم تهیونگ اینجاست ؟
نگهبان : بله شما کی هستیم
منیو .... چی بگم اگه بگم شاگردش زشت میشه
مینو : دوس ....دوستش هستم
نگهبان گوشی اش را برداشت و تماس را گرفت
بعد از اینکه حرف زد گفت
نگهبان : بفرمایید
درو باز کرد و مینو وارد حیاط شد
مینو .... یااااااااا چه حیاط قشنگی همش گل رز و گل های صورتی دارن و گل بابونه چه حیاط قشنگی خدا یا حیاط ما هم مثل قبرستون ایش
بلاخره بعد از این همه افکارش به در رسید و ایستاد .
مینو .... چی بگم چطور بگم اصلا ولش مینو
افکار اش را کنار گذاشت و نفس عميقي کشید و زنگ در را به صدا گذاشت
《《《《《《《《《《《《《《
استاد کیم وقتی دوش گرفت لباس راحتی اش را پوشید و همان دیقه نگهبان در تماس گرفت
تهیونگ : بله کی ...... دوستم ؟ .... باشه بگو بیاد
از اتاقش خارج شد و زنگ در به گوشش خورد
مینو ..... عصبانیم کردن ای بابا این درو باز نمیکنن آره
دو سه بار زنگ در را به صدا درآورد پشته سرهم
تا اینکه در باز شد و یه خانمی که بهش نیخردد ۳۵ سالش باشه درو باز کرد
خانم کیم : سلام خوشگلم
مینو با غضب گفت
مینو : درو چرا باز نمیکنی ها
خانم کیم : آخه ما فکردیم تهیونگ میاد خوشگلم تو کی هستی
مینو : لی مینو
خانم کیم : ایییییی تو دوسته تهیونگ هستی دخترم بیا تو
مینو : نه نمیام بگو استاد... یعنی تهیونگ بیاد
خامم کیم : نه دخترم بیا دیگه ....
تهیونگ وقتی مادرش را جلو در دید زود اومد
تهیونگ : مادر جونم آااآآآ مینو اینجا چیکار میکنی
مینو : سلام یه کاری داشتم
خانم کیم : تهیونگ بگو دوستت بیاد خونه
تهیونگ : مادرم مادره خوشگلم تو برو اونم میاد
خانم کیم : نه بگو بیاد
تهیونگ : باشه تو برو ما هم میام
مادر تهیونگ با خوشحالی رفت سمته سالون
تهیونگ : ببخشید راستش مادرم ... ولش کن چرا اومدی نکنه چیزی شده
منیو تک خنده ای کرد و گفت
مینو : نه هیچی نشده فقد خواستم گوشی تو بدم
از تو کیف اش گوشی را بیرون کشید و سمته تهیونگ گرفت
تهیونگ : چرا خودتو اذیت کردی بیا تو
مینو : نه نه میرم
تهیونگ : نمیشه که ای بابا بیا ...
@Yonjin953
پارت ۱۶
مینو از ماشین پیاده شد و سمته در رفت نگهبان ها اومدن جلو و با غضب بهش نگاه کردن
نگهبان : چی میخواهی
مینو پوزخند زد
مینو : خب من گدا هستم پولی داری بده به من چه مرگته گمشو برو اون طرف
نگهبان: از اینجا برو مگرنه ...
مینو : خقشو بینیم ... بگو ببینم عمارت کیم تهیونگ اینجاست ؟
نگهبان : بله شما کی هستیم
منیو .... چی بگم اگه بگم شاگردش زشت میشه
مینو : دوس ....دوستش هستم
نگهبان گوشی اش را برداشت و تماس را گرفت
بعد از اینکه حرف زد گفت
نگهبان : بفرمایید
درو باز کرد و مینو وارد حیاط شد
مینو .... یااااااااا چه حیاط قشنگی همش گل رز و گل های صورتی دارن و گل بابونه چه حیاط قشنگی خدا یا حیاط ما هم مثل قبرستون ایش
بلاخره بعد از این همه افکارش به در رسید و ایستاد .
مینو .... چی بگم چطور بگم اصلا ولش مینو
افکار اش را کنار گذاشت و نفس عميقي کشید و زنگ در را به صدا گذاشت
《《《《《《《《《《《《《《
استاد کیم وقتی دوش گرفت لباس راحتی اش را پوشید و همان دیقه نگهبان در تماس گرفت
تهیونگ : بله کی ...... دوستم ؟ .... باشه بگو بیاد
از اتاقش خارج شد و زنگ در به گوشش خورد
مینو ..... عصبانیم کردن ای بابا این درو باز نمیکنن آره
دو سه بار زنگ در را به صدا درآورد پشته سرهم
تا اینکه در باز شد و یه خانمی که بهش نیخردد ۳۵ سالش باشه درو باز کرد
خانم کیم : سلام خوشگلم
مینو با غضب گفت
مینو : درو چرا باز نمیکنی ها
خانم کیم : آخه ما فکردیم تهیونگ میاد خوشگلم تو کی هستی
مینو : لی مینو
خانم کیم : ایییییی تو دوسته تهیونگ هستی دخترم بیا تو
مینو : نه نمیام بگو استاد... یعنی تهیونگ بیاد
خامم کیم : نه دخترم بیا دیگه ....
تهیونگ وقتی مادرش را جلو در دید زود اومد
تهیونگ : مادر جونم آااآآآ مینو اینجا چیکار میکنی
مینو : سلام یه کاری داشتم
خانم کیم : تهیونگ بگو دوستت بیاد خونه
تهیونگ : مادرم مادره خوشگلم تو برو اونم میاد
خانم کیم : نه بگو بیاد
تهیونگ : باشه تو برو ما هم میام
مادر تهیونگ با خوشحالی رفت سمته سالون
تهیونگ : ببخشید راستش مادرم ... ولش کن چرا اومدی نکنه چیزی شده
منیو تک خنده ای کرد و گفت
مینو : نه هیچی نشده فقد خواستم گوشی تو بدم
از تو کیف اش گوشی را بیرون کشید و سمته تهیونگ گرفت
تهیونگ : چرا خودتو اذیت کردی بیا تو
مینو : نه نه میرم
تهیونگ : نمیشه که ای بابا بیا ...
@Yonjin953
- ۱۳.۵k
- ۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط