(استاد کیم )
(استاد کیم )
پارت ۱۷
تهیونگ : بیا دیگه ای بابا
مینو : نه بایدم برم چون داره دیر میشه
تهیونگ : آما قول میدی که یه روزی باید بیایی چون خانم کیم یعنی مادر تو رو دید و حتما همش اسرار میکنه که اون دختر که اون شب اومد رو بیار
تهیونگ خنده ای کرد و نگاه اش رو به پایین دوخت
منیو : مادرت زن خیلی شیرینیه
تهیونگ : درسته
منیو : برایه امروز هم خیلی ازت ممنونم استاد
تهیونگ نگاه اش را از زمین برداشت و به چشم های مینو دوخت خیره تو چشم های هم بودن انگار سیر نمی شدن از نگاه ها هم،
مینو : خوب دیگه من برم
تهیونگ : خیلی بجنسی
مینو راهی شد و با حرف تهیونگ ایستاد و نیم گاهی به تهیونگ انداخت
مینو : چرا ؟ من بجنسم
تهیونگ : چرا نیومدی تو
مینو تک خنده ای کرد و با حالت ناز گفت
مینو : عه ...... استاد
تهیونگ همراه با مینو سمته در بیرونی قدم برداشتن همین جوری قدم برمیداشت
تهیونگ : با چی اومدی منظورم
مینو : امممم با تاکسی ...
تهیونگ : من میرسونمت
مینو: نه نه خودم میرم
از عمارت خارج شدن مینو همینطوری به پشت اش قدم بر میداشت
تهیونگ : اینجوری راه نرو دوست ندارم
مینو : چرا نرم
تهیونگ : چون خوشم نمیاد
مینو : آما من خوشم میاد
مینو خندید و یهویی پوشتش خورد به تاکسی و زود نگاه اش را به پشت اش دوخت تهیونگ شروع به خندیدن کرد چنان بلند میخندید که خنده هایش به گوشه میخورد
منیو : یااااااااااا خدااااا ببین پالتو خوشگلم کثیف شد نخند ایستاد
رفت سمته راننده و به در ماشین لگد زد
مینو : هی بیا بیرون
راننده هم زود بیرون اومد و با نگرانی گفت
راننده : بله خانم
مینو : عوضی پالتوم کثیف شد
تهیونگ زود سمت اش رفت و آروم گفت
تهیونگ : مینو آروم باش اون که تقصیری نداره
مینو : استاد برو کنار همش تقصیره اونه
با عصبانیت پرید سمته راننده که استاد کیم دست اش را رو پهلو و شکم مینو گذاشت تا نره
@Yonjin953
پارت ۱۷
تهیونگ : بیا دیگه ای بابا
مینو : نه بایدم برم چون داره دیر میشه
تهیونگ : آما قول میدی که یه روزی باید بیایی چون خانم کیم یعنی مادر تو رو دید و حتما همش اسرار میکنه که اون دختر که اون شب اومد رو بیار
تهیونگ خنده ای کرد و نگاه اش رو به پایین دوخت
منیو : مادرت زن خیلی شیرینیه
تهیونگ : درسته
منیو : برایه امروز هم خیلی ازت ممنونم استاد
تهیونگ نگاه اش را از زمین برداشت و به چشم های مینو دوخت خیره تو چشم های هم بودن انگار سیر نمی شدن از نگاه ها هم،
مینو : خوب دیگه من برم
تهیونگ : خیلی بجنسی
مینو راهی شد و با حرف تهیونگ ایستاد و نیم گاهی به تهیونگ انداخت
مینو : چرا ؟ من بجنسم
تهیونگ : چرا نیومدی تو
مینو تک خنده ای کرد و با حالت ناز گفت
مینو : عه ...... استاد
تهیونگ همراه با مینو سمته در بیرونی قدم برداشتن همین جوری قدم برمیداشت
تهیونگ : با چی اومدی منظورم
مینو : امممم با تاکسی ...
تهیونگ : من میرسونمت
مینو: نه نه خودم میرم
از عمارت خارج شدن مینو همینطوری به پشت اش قدم بر میداشت
تهیونگ : اینجوری راه نرو دوست ندارم
مینو : چرا نرم
تهیونگ : چون خوشم نمیاد
مینو : آما من خوشم میاد
مینو خندید و یهویی پوشتش خورد به تاکسی و زود نگاه اش را به پشت اش دوخت تهیونگ شروع به خندیدن کرد چنان بلند میخندید که خنده هایش به گوشه میخورد
منیو : یااااااااااا خدااااا ببین پالتو خوشگلم کثیف شد نخند ایستاد
رفت سمته راننده و به در ماشین لگد زد
مینو : هی بیا بیرون
راننده هم زود بیرون اومد و با نگرانی گفت
راننده : بله خانم
مینو : عوضی پالتوم کثیف شد
تهیونگ زود سمت اش رفت و آروم گفت
تهیونگ : مینو آروم باش اون که تقصیری نداره
مینو : استاد برو کنار همش تقصیره اونه
با عصبانیت پرید سمته راننده که استاد کیم دست اش را رو پهلو و شکم مینو گذاشت تا نره
@Yonjin953
۱.۳k
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.