🤎عطر تلخ🤎P1
سلام من کیم لیا هستم ۱۹ سالمه و تو ایلسان زندگی میکنم و خب یک عدد بدبختم 😂 وقتی ۵ سالم بود مادر و پدرم از هم جدا شدن و پیش مادربزرگم زندگی میکنم.من امسال دانشگاه ملی سئول قبول شدم اما پولم به شهریش نمیرسه و ۲ ماه وقت دارم که پول شهریش رو جور کنم.در نتیجه برای کار مجبورم برم سئول که با پس انداز خودم و مادربزرگم رو هم تونستم ی بلیط هواپیما برای فردا صبح بگیرم. پرش به فردا صبح تو هواپیما نشسته بودم و داشتم فکر میکردم وقتی رسیدم سئول چیکار کنم.هیچ برنامه ای نداشتم.ی آقای خوشتیب و قد بلند کنارم بود که بوی عطرش کل بینیم رو پر کرده بود.با همون بوی عطر مست کنندش خوابم برد. ی صدای مبهمی تو گوشم داشت میگفت خانوم خانوم بلند شید هواپیما نشسته باید پیاده شید دیدم مهماندار دار با ی لبخندی روی لباش داشت صدام میکرد منم متقابلاً لبخند زدم و ازش تشکر کردم و خارج شدم. با چمدونم وسط ی شهر بزرگ بودم و نه جایی برای موندن داشتم و نه کاری برای پول درآوردن. باید عجله میکردم و ی هتل با قیمت مناسب پیدا میکردم چون کم کم هوا داشت تاریک میشد. ی تاکسی گرفتم،راننده ی مرد مسن بود. سرمو گذاشتم روی پشت صندلی و چشمامو بستم.علامت راننده ¥ علامت لیا + ¥دخترم از کجا میای +از ایلسان ¥کسیو اینجا داری؟ +نه! ¥پس چرا با این سن کمت اومدی به این شهر بزرگ +اینجا دانشگاه قبول شدم ¥کدوم دانشگاه +ملی سئول ¥پس باید خیلی باهوش و درس خون باشی ی لبخند ملیح زدم و تشکر کردم رسیدیم به ی هتل و ازش خواهش کردم که وایسه دم هتل تا ببینم میتونم بمونم تو این هتل یا نه هتل مجلل و قشنگی بود ، همه از قیافشون مشخص بود آدمای ثروتمندی ان رفتم سمت پذیرش و پرسیدم ،علامت پذیرش # +عذر میخوام،قیمت هر شب هتل چقدره؟ #چه نوع اتاقی میخواین +ساده #قیمت هر شب اتاق ساده ۵۰۰۰ وون (۱۵ میلیون) هستش چشام اندازه ۲ تا توپ بسکتبال شده بود ۵۰۰۰ وون؟؟؟؟؟ ولی من فقط ۲۰۰۰۰ وون (۶۰ میلیون) داشتم یعنی فقط میتونستم ۴ شب بمونم :/ #بگم براتون اتاقو آماده کنن؟ +نههه من گوشیمو تو ماشین جا گذاشتم الان میام #باشه منتظرتون میمونم +نهههههه منتظر نموون گوشیم تو تاکسی جا مونده احتمالا زیاد طول بکشه پیداش کنممم. چشای زنه اندازه چشای ۲ تا توپ فوتبال شد و گفت باشه(با انواع توپ ها در این فیک آشنا خواهید شد😂) +خدافسسسسس #خدانگهدار :/اومدم بیرون و ی نفس عمیقی کشیدم گفتم خب آخه لیای احمق تو نمیبینی این هتل چقد شیکه پا میشی میری توش داشتم میرفتم سمت تاکسی ی دفعه چشم به ی پسره خورد و حس کردم قیافش آشناس یکم دیگه که دقت کردم فهمیدم بغل دستیم تو هواپیما بوده، اونم منو دید و ی نگاه سردی بهم انداخت منم هول شدم ۹۰ درجه خم شدم و سلام کردم😂 اونم ی سلام خشک کرد و گفت اینجا میمونی؟ + نه راستش یکمی قیمتاش فضاییه😂 _ولی الان همه هتلا پرن +ی لحظه دلم ریخت و گفتم پرن؟ _آره ، شرکت سامسونگ جشنواره راه انداخته و همه هتلا پر شدن +اوفف _میخوای من حساب کنم +نهههههه نمیخواد فوقش تو پارک میخوابم بابا😂 اومدم سمتمو دستمو گرفت گف بیا منم خشکم زد انگار کاملا فلج شده بودم و فقط نگاش میکردم +اسمت چیه _جئون جونگ کوک +منم کیم لیام
۵.۰k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.