🤎عطر تلخ🤎P3
امیدوارم خوشتون بیاد🤎🌕 علامت لیا + علامت جونگ کوک _....
_بالاخره پیدات کردم کیم لیا صبح روز بعد.......... لیا ویو....... نه نرو یااا گریه میکنمااا ، پس کی میای ، هیچوقت نههه مثل هرروز با کابوس همیشگیم بیدار شدم کابوسی که سالهاست منو اسیر خودش کرده و منو داره زجر میده ی آبی به دست و صورتم زدم و لباسمو عوض کردم ی پیراهن صورتی کوتاه (اسلاید ۲) پوشیدم با کیف و کفش مشکی عطر مورد علاقمو یعنی Jennifer still رو زدم و از سوییت اومدم بیرون جونگ کوک رو دیدم که داره از پله ها میاد پایین و میاد سمت اتاق من (دیگه بخاطر ی طبقه از آسانسور استفاده نکرده) وقتی منو دید ی لبخند جذاب زد اومد طرفم._فک کردم هنوز خوابی +یا فک کردی من انقد تنبلم _فک نکردم مطمئن بودم😂 +یااااا _حالا فعلا عصبانی نشو برات ی کار پیدا کردم +چه کاریییی؟ _کافه رو به رو هتل به گارسون نیاز دارد +چقد خوب است.چرا کتابی حرف میزنی؟ _ولی ی مشکل هست +چی؟ _اونا گارسونایی رو انتخاب میکنن که خوشگل باشن +یااااا منظورت اینکه من زشتم _آره😂 +نگیرمت فقطط _😂😂😂 خب برو دیگه ی چشم قره رفتمو گفتم باشه رفتم تو کافه ، خیلی شیک و مجلل بود ، سقفش خیلی بلند بود که تقریبا به ۷ متر میرسید ، وسطش یه لوستر بلند کریستالی گذاشته بودن و تم تمام کافه قهوه ای کرمی بود رفتم سمت اتاق مدیر کافه کنار در اتاق نوشته بود لی سونگ هو در زدم و وارد شدم.علامت سونگ هو& +سلام جناب لی &سلام بشینید لطفا +من برای آگهی استخدام اومدم &سابقه کار دارید ؟ +نه &چند سالتونه ؟ +۱۹ &برای چی میخوای کار کنی؟ +پول شهریه دانشگاهمو جور کنم &اوکی ، اولویت ما تو استخدام گارسون زیباییشونه که شما دارید آقای لی صورتشو بهم نزدیک کرد منم سریع خودمو کشیدم عقب و گفتم +یعنی من میتونم استخدام بشم &بله فردا کارتون رو شروع کنید +مچکرم خدانگهدار سریع از اتاق زدم بیرون قلبم تند تند میزد ترسیدم این چرا خودشو به من نزدیک کرد رفتم سمت سرویس بهداشتی کافه و ی آبی به صورتم زدمو ی نفس عمیق کشیدم و اومدم بیرون.توی اینترنت دیده بودم کوئکس مال بهترین پاساژ سئوله ولی خب پول من به لباسای اونجا نمیرسه ولی گفتم برم توش ی دوری بزنم تاکسی گرفتم و رفتم سمت پاساژ داشتم توش یچرخی میزدم که چشم به ی پیراهن آبی کوتاه افتاد یقه گردش و کمربند همرنگ خودش پیراهنم خاص تر کرده بود رفتم تو و قیمتشو پرسیدم +ببخشید قیمت این پیراهن آبیتون چقده ؟ @۳۰۰۰ وون (۹ میلیون) +عاها ممنونم @میخوای پروش کنید؟ چون به استایلتون میاد +نه مچکرم @هرجور راحتید وای پیراهنه خیلی قشنگ بود اما زیادی گرون بود آخههه ۳۰۰۰ وونننن؟ اعصابم خراب شد برای همین رفتم ی یخمک (بچه ۲ سالس😂) گرفتمو نشستم تو پارک و بازی کردن بچه ها رو دیدم ی ، ۱ ساعتی نشستم و تاکسی گرفتم و برگشتم هتل وارد سوییت شدم که ی بسته ای روی میز آرایش خودنمایی میکرد رفتم بازش کردم و چشام ۴ تا شد اما این همون پیراهن آبیه بود....
_بالاخره پیدات کردم کیم لیا صبح روز بعد.......... لیا ویو....... نه نرو یااا گریه میکنمااا ، پس کی میای ، هیچوقت نههه مثل هرروز با کابوس همیشگیم بیدار شدم کابوسی که سالهاست منو اسیر خودش کرده و منو داره زجر میده ی آبی به دست و صورتم زدم و لباسمو عوض کردم ی پیراهن صورتی کوتاه (اسلاید ۲) پوشیدم با کیف و کفش مشکی عطر مورد علاقمو یعنی Jennifer still رو زدم و از سوییت اومدم بیرون جونگ کوک رو دیدم که داره از پله ها میاد پایین و میاد سمت اتاق من (دیگه بخاطر ی طبقه از آسانسور استفاده نکرده) وقتی منو دید ی لبخند جذاب زد اومد طرفم._فک کردم هنوز خوابی +یا فک کردی من انقد تنبلم _فک نکردم مطمئن بودم😂 +یااااا _حالا فعلا عصبانی نشو برات ی کار پیدا کردم +چه کاریییی؟ _کافه رو به رو هتل به گارسون نیاز دارد +چقد خوب است.چرا کتابی حرف میزنی؟ _ولی ی مشکل هست +چی؟ _اونا گارسونایی رو انتخاب میکنن که خوشگل باشن +یااااا منظورت اینکه من زشتم _آره😂 +نگیرمت فقطط _😂😂😂 خب برو دیگه ی چشم قره رفتمو گفتم باشه رفتم تو کافه ، خیلی شیک و مجلل بود ، سقفش خیلی بلند بود که تقریبا به ۷ متر میرسید ، وسطش یه لوستر بلند کریستالی گذاشته بودن و تم تمام کافه قهوه ای کرمی بود رفتم سمت اتاق مدیر کافه کنار در اتاق نوشته بود لی سونگ هو در زدم و وارد شدم.علامت سونگ هو& +سلام جناب لی &سلام بشینید لطفا +من برای آگهی استخدام اومدم &سابقه کار دارید ؟ +نه &چند سالتونه ؟ +۱۹ &برای چی میخوای کار کنی؟ +پول شهریه دانشگاهمو جور کنم &اوکی ، اولویت ما تو استخدام گارسون زیباییشونه که شما دارید آقای لی صورتشو بهم نزدیک کرد منم سریع خودمو کشیدم عقب و گفتم +یعنی من میتونم استخدام بشم &بله فردا کارتون رو شروع کنید +مچکرم خدانگهدار سریع از اتاق زدم بیرون قلبم تند تند میزد ترسیدم این چرا خودشو به من نزدیک کرد رفتم سمت سرویس بهداشتی کافه و ی آبی به صورتم زدمو ی نفس عمیق کشیدم و اومدم بیرون.توی اینترنت دیده بودم کوئکس مال بهترین پاساژ سئوله ولی خب پول من به لباسای اونجا نمیرسه ولی گفتم برم توش ی دوری بزنم تاکسی گرفتم و رفتم سمت پاساژ داشتم توش یچرخی میزدم که چشم به ی پیراهن آبی کوتاه افتاد یقه گردش و کمربند همرنگ خودش پیراهنم خاص تر کرده بود رفتم تو و قیمتشو پرسیدم +ببخشید قیمت این پیراهن آبیتون چقده ؟ @۳۰۰۰ وون (۹ میلیون) +عاها ممنونم @میخوای پروش کنید؟ چون به استایلتون میاد +نه مچکرم @هرجور راحتید وای پیراهنه خیلی قشنگ بود اما زیادی گرون بود آخههه ۳۰۰۰ وونننن؟ اعصابم خراب شد برای همین رفتم ی یخمک (بچه ۲ سالس😂) گرفتمو نشستم تو پارک و بازی کردن بچه ها رو دیدم ی ، ۱ ساعتی نشستم و تاکسی گرفتم و برگشتم هتل وارد سوییت شدم که ی بسته ای روی میز آرایش خودنمایی میکرد رفتم بازش کردم و چشام ۴ تا شد اما این همون پیراهن آبیه بود....
۳.۳k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.