یکیشون اومدو از پشت دستامو گرفت با خودش کشید جیق میزدم کم
یکیشون اومدو از پشت دستامو گرفت با خودش کشید جیق میزدم کمک میخوستم
مرد3:خفه شو
سوزومه: بزارین برم هرچی بخوای میدم
مرد2:بیبی ما خودتو میخوایم
نزدیکم شدو دستاش رو روی شونه تام گذاشت بافتم رو پایین میکشید چشام بسته بود جیق میزدم کی سوزشی رو صورتم حس کردم
مرد2:خفه شو هر__زه
که یدفه به عقب کشیده شد یه نفر نزدیکم شد بوز اشنایی داشت چشامو باز کردم که صورت جنیور رو جلو صورتم دیدم اولش فک کردم دارم خواب
جنیور چشاش خورد به گونه چپم که بخواطر ضربه قرمز شده بود
خشم شدیدی تو وجودش دیده میشد جنیور پشت به من شد به اونا نگاه کرد
جنیور: کودومتون دست روش بلند کردید (باصدای بم )
مرد1:دهنتو ببند مرتیکه عوضی (خواست مشت بزنه که جنیور جاخالی دادو دستاشو پیچوندو با پا به شکمش ضربه زد)
جنیور: مگه نشنیدید...... گفتم کار کی بود (داد)
یکی از مردا اومد جلو اومد داد زد
مرد2:کار من بود. چیـ.....
جنیور یع مشت کوبید رو صورتش خیلی وحشیانه میزدتش مرد سوم اومد تا جنیور رو بزنه که دوباره جاخالی داد شروع به زدن اون یکی مرده شد تا بحال جنیور رو اینجوری ندیده بودم اصلا فک نمیکردم حرکات رزمی بلد باشه انگار یکی دیگه
جنیور از زدن اونا خسته شدو باصدای بم گفت
جنیور: گورتونو همین الان گم کنین وگرنا میگم پلیسا لاشتونو جم کنن
اونا بزور بلند شدنو رفتن جنیور با نگرانی اومد پیشم
جنیور: حالت خوبه عزیزم چیزیت که نشده؟
بغضم که تا الان نگه داشته بودم ترکیدو اشک میریختم و گاهی حق میزدم
دستای جنیور رو گرفتمو رو قلبم گذاشتم
مرد3:خفه شو
سوزومه: بزارین برم هرچی بخوای میدم
مرد2:بیبی ما خودتو میخوایم
نزدیکم شدو دستاش رو روی شونه تام گذاشت بافتم رو پایین میکشید چشام بسته بود جیق میزدم کی سوزشی رو صورتم حس کردم
مرد2:خفه شو هر__زه
که یدفه به عقب کشیده شد یه نفر نزدیکم شد بوز اشنایی داشت چشامو باز کردم که صورت جنیور رو جلو صورتم دیدم اولش فک کردم دارم خواب
جنیور چشاش خورد به گونه چپم که بخواطر ضربه قرمز شده بود
خشم شدیدی تو وجودش دیده میشد جنیور پشت به من شد به اونا نگاه کرد
جنیور: کودومتون دست روش بلند کردید (باصدای بم )
مرد1:دهنتو ببند مرتیکه عوضی (خواست مشت بزنه که جنیور جاخالی دادو دستاشو پیچوندو با پا به شکمش ضربه زد)
جنیور: مگه نشنیدید...... گفتم کار کی بود (داد)
یکی از مردا اومد جلو اومد داد زد
مرد2:کار من بود. چیـ.....
جنیور یع مشت کوبید رو صورتش خیلی وحشیانه میزدتش مرد سوم اومد تا جنیور رو بزنه که دوباره جاخالی داد شروع به زدن اون یکی مرده شد تا بحال جنیور رو اینجوری ندیده بودم اصلا فک نمیکردم حرکات رزمی بلد باشه انگار یکی دیگه
جنیور از زدن اونا خسته شدو باصدای بم گفت
جنیور: گورتونو همین الان گم کنین وگرنا میگم پلیسا لاشتونو جم کنن
اونا بزور بلند شدنو رفتن جنیور با نگرانی اومد پیشم
جنیور: حالت خوبه عزیزم چیزیت که نشده؟
بغضم که تا الان نگه داشته بودم ترکیدو اشک میریختم و گاهی حق میزدم
دستای جنیور رو گرفتمو رو قلبم گذاشتم
۱.۰k
۰۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.