گریه ی شبانه. پارت ۲٠
گریه ی شبانه. پارت ۲٠
موهای بلند و لختش از روی برانکار میریخت پایین.
دکتر به سمتم اومد و گفت: چه اتفاقی براشون افتاده
٪خودکشی کرده. رگش رو زده. اقای دکتر لطفا کمکش کنید. اون باید زنده بمونه من بدون اون نمیتوتم.
$ چه نسبتی باهاشون دارید
٪دوست پسرشم
$لطفا به پدر و مادرش بگید بیان.
٪پدر و مادر نداره. لطفا به جای این سوالا کمکش کنید
$نگران نباشید.
بعد حرفش رفت. چطور میتونستم نگران نباشم.... وقتی کسی که دوسش دارم داره جون میده....وقتی منه خنگ فکر نکردم بهش زنگ بزنم و حالش و بپرسم.
خدایا همه چیزما که ازم گرفتی، داداشما، دختر خالما، رفیقاما... این یکیا دیگه ازم نگیر. میدونی بدون اون نمیتونما، منا با جون اون امتحان نکن.
دکتر از اتاق اومد بیرون و به شدت به سمتش هجوم بردن.
٪اقای دکتر حالش خوبه؟
$بله نگران نباشید. خوشبختانه خطر جدی نیست اما چون خون زیادی از ایشون رفته باید یک هفته اینجا بمونن
نفسی که تو سینم حبس شده بود رو خارج کردم و گفتم: میتونم ببینمش؟
$البته
رفتم داخل. دستاش رو گذاشته بود رو چشماش و گریه میکرد. به سمتش رفتم و اروم توی گوشش زمزمه کردم: اروم باش.
هینی کرد و یه کم عقب رفت.
٪نترس منم.
فقط بهم نگاه میکرد تا اینکه یه جیغی زد و گفت: نههههه، گمشو بیرونننن، خیانت کارررر، جییییغ
٪اروم باش، اروم، منم ارشاویر
بلند گریه میکرد و جیغ میکشید: از اینجا گم شوووو، ازت متنفرمممم
(۳ روز بعد)
سه روز بود که سمت اتاق جسیکا نرفتم چون تا منا میدید جیغ میکشید و بهم میگفت خیانتکار و اصلا نمیدونستم که چرا بهم این لقبا داده و بدتر اینکه نمیتونستم چون همش جیغ میکشید.
پاشدم و رفتم تا کارای ترخیصش رو انجام بدم و ببرمش خونه.
وقتی کارام تموم شد رفتم تو اتاقش. داشت وسایلش رو جمع میکرد. توی اون هودی گشاد و شلوار بگ مثل فرشته شده بود.
٪اماده ای؟
هینی کرد و برگشت. موهاش که تو صورتش بود رو زد کنار
_این... اینجا.... چیکار میک.....نی
٪اومدم که بریم خونه
_من بایه خیانتکار جایی نمیام.
٪چی میگی جسیکا. من اصلا از حرفات سردر نمیارم؟!
_نبایدم سردر بیاری. نه.... اصلا چرا باید به روی خودت بیاری. معلومه اون ۳ روزم که نیومدی پیشم، پیش اون دختره بودی.
٪من اصلا نمیدونم کدوم دخترا میگی یا چه حرفایی بهت زدن. من ۳ روز همش پشت در بودم تا نیام و با اومدنم اذیت نشی و جیغ نکشی
_خوشگله؟ یعنی بهتر منه که باهاشی؟ البته.... من.... من دیگه.... دختر نیستم. بایدم بری با یکی دیگه.
٪ببین من اصلا نمیدونم داری چی میگی اما از یه چیز مطمئنم... اینکه تو زیباترین و خاصترین دختری هستی که من دیدم. برام مهم نیست که دخترونگیت رو از دست دادی یا نه اما تو برای من همیشه یه دختری.
موهای بلند و لختش از روی برانکار میریخت پایین.
دکتر به سمتم اومد و گفت: چه اتفاقی براشون افتاده
٪خودکشی کرده. رگش رو زده. اقای دکتر لطفا کمکش کنید. اون باید زنده بمونه من بدون اون نمیتوتم.
$ چه نسبتی باهاشون دارید
٪دوست پسرشم
$لطفا به پدر و مادرش بگید بیان.
٪پدر و مادر نداره. لطفا به جای این سوالا کمکش کنید
$نگران نباشید.
بعد حرفش رفت. چطور میتونستم نگران نباشم.... وقتی کسی که دوسش دارم داره جون میده....وقتی منه خنگ فکر نکردم بهش زنگ بزنم و حالش و بپرسم.
خدایا همه چیزما که ازم گرفتی، داداشما، دختر خالما، رفیقاما... این یکیا دیگه ازم نگیر. میدونی بدون اون نمیتونما، منا با جون اون امتحان نکن.
دکتر از اتاق اومد بیرون و به شدت به سمتش هجوم بردن.
٪اقای دکتر حالش خوبه؟
$بله نگران نباشید. خوشبختانه خطر جدی نیست اما چون خون زیادی از ایشون رفته باید یک هفته اینجا بمونن
نفسی که تو سینم حبس شده بود رو خارج کردم و گفتم: میتونم ببینمش؟
$البته
رفتم داخل. دستاش رو گذاشته بود رو چشماش و گریه میکرد. به سمتش رفتم و اروم توی گوشش زمزمه کردم: اروم باش.
هینی کرد و یه کم عقب رفت.
٪نترس منم.
فقط بهم نگاه میکرد تا اینکه یه جیغی زد و گفت: نههههه، گمشو بیرونننن، خیانت کارررر، جییییغ
٪اروم باش، اروم، منم ارشاویر
بلند گریه میکرد و جیغ میکشید: از اینجا گم شوووو، ازت متنفرمممم
(۳ روز بعد)
سه روز بود که سمت اتاق جسیکا نرفتم چون تا منا میدید جیغ میکشید و بهم میگفت خیانتکار و اصلا نمیدونستم که چرا بهم این لقبا داده و بدتر اینکه نمیتونستم چون همش جیغ میکشید.
پاشدم و رفتم تا کارای ترخیصش رو انجام بدم و ببرمش خونه.
وقتی کارام تموم شد رفتم تو اتاقش. داشت وسایلش رو جمع میکرد. توی اون هودی گشاد و شلوار بگ مثل فرشته شده بود.
٪اماده ای؟
هینی کرد و برگشت. موهاش که تو صورتش بود رو زد کنار
_این... اینجا.... چیکار میک.....نی
٪اومدم که بریم خونه
_من بایه خیانتکار جایی نمیام.
٪چی میگی جسیکا. من اصلا از حرفات سردر نمیارم؟!
_نبایدم سردر بیاری. نه.... اصلا چرا باید به روی خودت بیاری. معلومه اون ۳ روزم که نیومدی پیشم، پیش اون دختره بودی.
٪من اصلا نمیدونم کدوم دخترا میگی یا چه حرفایی بهت زدن. من ۳ روز همش پشت در بودم تا نیام و با اومدنم اذیت نشی و جیغ نکشی
_خوشگله؟ یعنی بهتر منه که باهاشی؟ البته.... من.... من دیگه.... دختر نیستم. بایدم بری با یکی دیگه.
٪ببین من اصلا نمیدونم داری چی میگی اما از یه چیز مطمئنم... اینکه تو زیباترین و خاصترین دختری هستی که من دیدم. برام مهم نیست که دخترونگیت رو از دست دادی یا نه اما تو برای من همیشه یه دختری.
۱۷.۸k
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.