اربابکیم

#ارباب_کیم ♣️

#پارت_20

ویو رسیدن به شرکت

+از ماشین پیاده شدیم و وارد شرکت شدیم.
تهیونگ محکم دستمو گرفته بود.
بعضیا خیلی بدجور نگاهمون میکردن.

+تهیونگ

ــ بله

+اینا چرا اینجوری نگاهمون میکنن؟

ــ بهشون توجه نکن

+باشه
به اتاق تهیونگ رسیدیم.

+چقد اینجا بزرگه

ــ بیا اینجا بشین

+باشه
روی مبل نشستم و تم اتاقشو نگاه میکردم.
تهیونگ هم داشت برگه هاشو امضا میکرد.

تق تق

ــ بیا تو

+به خانم که حدوداً بهش میخورد ۴۰سالش باشه وارد اتاق شد.

ــ اتفاقی افتاده خانم چو؟

خ چو:اگه میشه چند لحظه بیاید بیرون کارتون دارم.

ــ باشه الان میام.
تو همین جا بمون تا بیام.

+باش
تهیونگ رفت بیرون از روی مبل بلند شدم.
توی اتاق دور زدم.
نگاهم به یه تابلو افتاد داشتم نگاهش میکردم که در به سرعت بازشد.

جین:تهیونگ

+چیزی شده؟

جین :تهیونگ اینجاست؟

+نه تازه رفت بیرون

جین:آها
راستی شما کی هستید؟

+ها من من دوستش هستم.

جین:دوستش چطور به من نگفته بود.
خب نمیدونی کجا رفت؟

+یه خانم به اسم خانم چو باهاش کار داشت.

جین:ممنونم ازت.

+خواهش می کنم.

رفت بیرون
مثل بچه های کوچیک روی زمین سر می‌خوردم.
نزدیک در بودم که یه دفعه در باز شد پام لیز خورد و افتادم بغل تهیونگ.

ــ حواست کجاست؟

+ببخشید

ــ اشکالی نداره حالا جاییت آسیب ندید.

+نه

ادامه دارد.................♣️
دیدگاه ها (۰)

#ارباب_کیم ♣️#پارت_21ــ خوبه+بلند شدم به سمت کاناپه رفتم و د...

#ارباب_کیم ♣️#پارت_22+تهیونگــ بله +چرا داری به من کمک می‌کن...

#ارباب_کیم ♣️#پارت_19ــ خوبه میشه بیای کراواتمو برم ببندی.+ب...

#ارباب_کیم♣️#پارت_18+نهــ چرا خجالت میکشی؟+توکه دیشب حموم کر...

پارت ۴۲ فیک دور اما آشنا

پارت ۳۸ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط