پارت 5. معجزه💜
پارت 5. معجزه💜
ی دست لباس داد گفت اینارو بپوش با اون لباسات تو محله نیا لباسای گشاد بلند واقعا رو مخم بودن تو یک ساعتی بود تو بازار بودیم دیگه داشتم کلافه میشدم
مادر بزرگ :دختر اگه درس نخونی تا اخرش همینجوریه
با خودم فکر کردم واقعا اگه نخونم چی میشه آیندم تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدم
کیم سو :مادر بزرگ
مادر بزرگ :جونم
کیم سو :هنوزم سر حرف مدرسه رفتنم هستی
برگشت طرفم چشماش برق میزد
مادر بزرگ :اره عزیزم بدو برو تو راه هم ی دست لباس مدرسه بخر بپوش
بدو رفتم تو خونه کیفمو برداشتم رفتم تو ی تولیدی لباس مدرسه رفتم تو اتاق پرو لباس مدرسمو پوشیدم دامن مشکی با لباس سفید بود اخیش حد اقل از دست اون لباسا راحت شدم بدو رفتم به ادرسی که داده بودن
رسیدم مدرسش از مدرسه قبلی بزرگ تر بود رفتم تو دفتر مدیر مدیرش مرد بود بر عکس مدیر قبلی و بهترم بود ی آقایی امد داخل
مدیر:اها آقای پارک جین
پارک جین : بله
مدیر :شاگرد جدید داریم
رو کرد به من پارک جین
پارک جین :سلام من استاد جین هستم
کیم سو :منم کیم سو یوون هستم ...ادامه داره ♡︎♡︎♡︎
ی دست لباس داد گفت اینارو بپوش با اون لباسات تو محله نیا لباسای گشاد بلند واقعا رو مخم بودن تو یک ساعتی بود تو بازار بودیم دیگه داشتم کلافه میشدم
مادر بزرگ :دختر اگه درس نخونی تا اخرش همینجوریه
با خودم فکر کردم واقعا اگه نخونم چی میشه آیندم تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدم
کیم سو :مادر بزرگ
مادر بزرگ :جونم
کیم سو :هنوزم سر حرف مدرسه رفتنم هستی
برگشت طرفم چشماش برق میزد
مادر بزرگ :اره عزیزم بدو برو تو راه هم ی دست لباس مدرسه بخر بپوش
بدو رفتم تو خونه کیفمو برداشتم رفتم تو ی تولیدی لباس مدرسه رفتم تو اتاق پرو لباس مدرسمو پوشیدم دامن مشکی با لباس سفید بود اخیش حد اقل از دست اون لباسا راحت شدم بدو رفتم به ادرسی که داده بودن
رسیدم مدرسش از مدرسه قبلی بزرگ تر بود رفتم تو دفتر مدیر مدیرش مرد بود بر عکس مدیر قبلی و بهترم بود ی آقایی امد داخل
مدیر:اها آقای پارک جین
پارک جین : بله
مدیر :شاگرد جدید داریم
رو کرد به من پارک جین
پارک جین :سلام من استاد جین هستم
کیم سو :منم کیم سو یوون هستم ...ادامه داره ♡︎♡︎♡︎
۱۳.۷k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.