پارانویا

پارانویا
p¹¹
*دو روز بعد*
یونگی:چطور تونستی اینکارو کنی عوضی*درحالی که یقه ی جین رو گرفته بود تو صورتش غرید*
+هی اروم باش توضیح میدم
یونگی:چی چیو توضیح میدی.....اینکه چجوری به خواهرم تجاوز کردی؟؟؟؟
+باور کن من مست بودم
_«از دانشگاه میومدم که تو خونه صدای داد و بیداد اومد، رفتم تو که دیدم یونگی از یقه جین گرفته و جین میگه مست بودم»چ خبرتونه
یونگی یقه‌ی جین رو ول کرد و سمت تو هجوم اورده، فکر کردی قراره با یه سیلی تو صورتت بری تو اتاق، ولی یونگی محکم بغلت کرد و اشک ریخت
یونگی:خوشگلم، من انقدر غریبم باهات که بهم نگفتی؟؟؟؟تو به من اعتماد نداری قربونت بشم؟؟؟*گریه شدید بدون هق هق*
_اوپا......خودتو ناراحت نکن، من خودم نخواستم دوستیتون بهم نخوره وگرنه جز تو به هیچ کس اعتماد ندارم*اشکت درومد و به هق هق افتادی*
*اعضا تا الان بیرون بودن و الان اومدن*
هوپی:سلام ما اومدیم.........به به خواهر برادری همو بغل کردن«تا الان نفهمیده بودم که دارن گریه میکنن ولی وقتی یونگی بهم نگاه کرد با صورت خیسش مواجه شدم»چتونه......هیونگ حالت خوبه*تعجب*
+ا/ت ببخش منو، من نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم
_نه نیاز به معدن خواهی نیست، میدونم مست بودی، الانم که دوست پسرمی*لبخند غمگین با اشک*
یونگی:ا/ت.......اذیتت کنه با یه بادمجون زیر چشمش مواجه میشی
_دوستت دارم اوپا
+هی کیم ا/ت بسه، بیا یه بوس بده
یونگی:ببخشید.......کیم ا/ت یا مین ا/ت؟؟
_معلومه که کیم، چون زنه منه
یونگی:هی تو، تا وقتی که ا/ت اینجاست و من اجازه ندادم و به طور رسمی ازدواج نکردید فامیلی ا/ت مین ععهعه نه کیم
+باشه بابا اروم
*و با بوسه ای که رو لب ا/ت گذاشت یه زندگی عاشقانه رو شروع کردن*

and
دیدگاه ها (۷)

فیک جدیدمون ولی کوتاهه شاید بشه بهش گفت چند پارتیمعرفیجئون ا...

وقتی خواهرش بودی و بهت........ p¹میونجی ویوبعد از راهنمایی ب...

پارانویاp¹⁰ویو ا/ت*دیشب قبل اینکه از حال بره*از درد داشتم می...

پارانویاp⁹خب یه جمع بندی کنیم، دوماه گذشت و جین کامل خوب شد،...

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

شوهر دو روزه. پارت۷۴

سلام پرنسسا 💖💖 🌼خیانت درون عشق 🌼 ....پارت دوم....ـ ویو ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط