پارت ۲۰
پارت ۲۰
من فقط کوکی توام
راوی : بعد کوک آماده میشه و میاد تابه ا/ت
عمارت رو نشون بده
÷ : سلام خانمه.........میشه اسم کوچیکت رو صدا کنم
+ : بله
÷ : عالیه . خب ا/ت بیا تا بریم بریم عمارت رو بهت نشون بدم
راوی : و بعد ا/ ت و جونگ کوک میرن تا عمارت رو ببینن
÷ : اول از همه طبقه ی بالا چند تا اتاق هست که کسی به جز من و بادیگاردام حق رفتن به اونجا رو کسی نداره که شامل اتاق کار منه اتاق استراحت منه که تو اتاق استراحت میتونید برید و یه اتاق هست که خالیه به علاوه ی اتاق شکنجه
+ : اتاق شکنجه
÷ : آره اتاق شکنجه . امیدوارم کارت به اونور نیوفته
+ : نه نه نه . نمیافته
÷ : خوبه
راوی : و بعد ا/ت و کوک کل عمارت رو میبینن
+ : وای ارباب اینجا خیلی بزرگه . چطوری گم نمیشید اینجا ؟
÷ : ............نمیدونم
ویو جونگ کوک :
وای خدای من این چقدر کیوته قیافشو خیلی مظلومه باورم نمیشه عاشق شدم
راوی : بعد کوک ا/ت رو به یه نوشیدنی دعوت میکنه ومیرن داخل پذیرایی میشینن و نوشیدنی میخورن ( کوک مشروب میخوره )
ویو ا/ت : وای چرا ارباب ذل زده به لبهام بزار یه حرفی بکشم وسط
+ : میگم ارباب شما شغلتون چیه
÷ : چقدر قشنگ صحبت میکنی ( خماری + مستی )
÷ : بله ؟
+ : هیچی فقط تو صحبت کن ( بازهم خماری + مستی )
ویو ا/ت : وای خدایا من چقدر بدبختم یعنی اینم از من خوشش میاد
÷ : ا/ت
+ : بله
÷ : یه چیزی بپرسم راستشو میگی
+ : بله . چرا که نه
÷ : تو ، تو ازمن خوشت میاد
+ : این چه سوالیه که میپرسید
÷ : قول دادی که بگی ( یکم جدی + یکم عصبی )
+ : خب ............... چجوری بگم ...........آآآره
÷ : اووووووووف ( منظورم این بود که خیالش راحت شد 😂😂😂)
من فقط کوکی توام
راوی : بعد کوک آماده میشه و میاد تابه ا/ت
عمارت رو نشون بده
÷ : سلام خانمه.........میشه اسم کوچیکت رو صدا کنم
+ : بله
÷ : عالیه . خب ا/ت بیا تا بریم بریم عمارت رو بهت نشون بدم
راوی : و بعد ا/ ت و جونگ کوک میرن تا عمارت رو ببینن
÷ : اول از همه طبقه ی بالا چند تا اتاق هست که کسی به جز من و بادیگاردام حق رفتن به اونجا رو کسی نداره که شامل اتاق کار منه اتاق استراحت منه که تو اتاق استراحت میتونید برید و یه اتاق هست که خالیه به علاوه ی اتاق شکنجه
+ : اتاق شکنجه
÷ : آره اتاق شکنجه . امیدوارم کارت به اونور نیوفته
+ : نه نه نه . نمیافته
÷ : خوبه
راوی : و بعد ا/ت و کوک کل عمارت رو میبینن
+ : وای ارباب اینجا خیلی بزرگه . چطوری گم نمیشید اینجا ؟
÷ : ............نمیدونم
ویو جونگ کوک :
وای خدای من این چقدر کیوته قیافشو خیلی مظلومه باورم نمیشه عاشق شدم
راوی : بعد کوک ا/ت رو به یه نوشیدنی دعوت میکنه ومیرن داخل پذیرایی میشینن و نوشیدنی میخورن ( کوک مشروب میخوره )
ویو ا/ت : وای چرا ارباب ذل زده به لبهام بزار یه حرفی بکشم وسط
+ : میگم ارباب شما شغلتون چیه
÷ : چقدر قشنگ صحبت میکنی ( خماری + مستی )
÷ : بله ؟
+ : هیچی فقط تو صحبت کن ( بازهم خماری + مستی )
ویو ا/ت : وای خدایا من چقدر بدبختم یعنی اینم از من خوشش میاد
÷ : ا/ت
+ : بله
÷ : یه چیزی بپرسم راستشو میگی
+ : بله . چرا که نه
÷ : تو ، تو ازمن خوشت میاد
+ : این چه سوالیه که میپرسید
÷ : قول دادی که بگی ( یکم جدی + یکم عصبی )
+ : خب ............... چجوری بگم ...........آآآره
÷ : اووووووووف ( منظورم این بود که خیالش راحت شد 😂😂😂)
۹.۶k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.