پارت ۲۲
پارت ۲۲
من فقط کوکی توام
÷ : خب میخوای بریم خونتون تا ببینیشون
+ : نه
÷ : خب چرا
+ : آخه اونا مردن
÷ : خب خدا بیامرزتشون
خب میخوای بریم سر خاکشون
+ : نه نه ( با ترس )
÷ : چرا ترسیدی
+: آخه آخه برادرم اونجاست
÷ : خب برادرته دیگه مگه دلت برای اون تنگ نشده
+ : نه خب یعنی اصلا اصلا ازش خوشم نمیاد
÷ : خب چرا
+ : آخه اون پولایی که من از نظافت خونه ها در میارم رو ازم میگیره و منو کتک میزنه
÷ : غلط میکنه . خودم حالیش میکنم
+ : نه نه خواهش میکنم با یوجین کاری نداشته باش ( با گریه )
÷ : چرا گریه میکنی منه که با داداشت کاری ندارم
+ : راس میگی ؟
÷ : آره . میگم تو منو دوس نداری درسته
+ : نه . یعنی آره ولی بخاطر اتفاقاتی که تو این یهمدت برام افتاده بود ترسیدم
÷ : اووووووووف ( منظور راحت شدن خیال بود 😂 )
.............................
من فقط کوکی توام
÷ : خب میخوای بریم خونتون تا ببینیشون
+ : نه
÷ : خب چرا
+ : آخه اونا مردن
÷ : خب خدا بیامرزتشون
خب میخوای بریم سر خاکشون
+ : نه نه ( با ترس )
÷ : چرا ترسیدی
+: آخه آخه برادرم اونجاست
÷ : خب برادرته دیگه مگه دلت برای اون تنگ نشده
+ : نه خب یعنی اصلا اصلا ازش خوشم نمیاد
÷ : خب چرا
+ : آخه اون پولایی که من از نظافت خونه ها در میارم رو ازم میگیره و منو کتک میزنه
÷ : غلط میکنه . خودم حالیش میکنم
+ : نه نه خواهش میکنم با یوجین کاری نداشته باش ( با گریه )
÷ : چرا گریه میکنی منه که با داداشت کاری ندارم
+ : راس میگی ؟
÷ : آره . میگم تو منو دوس نداری درسته
+ : نه . یعنی آره ولی بخاطر اتفاقاتی که تو این یهمدت برام افتاده بود ترسیدم
÷ : اووووووووف ( منظور راحت شدن خیال بود 😂 )
.............................
۵.۷k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.