🤍Police and Mafia🖤 part ¹³
(مکالمه ا/ت_وجی هیون&)
&.. به به ا/ت خانم چه عجب ی زنگی زدیم
_جی هون کارن رو دزدین
&چییی
_لویی اون دزدید....خاهش می کنم کمکم کن (با بغض)
&ب.. باشه الان ردشونو میزننم
(پایان مکالمه)
_ن.. نامجون(گریه) م..من..بدون داداشم میمیرم(گریه شدید)
(از زبان نامجون)
وقتی دیدم داره گریه میکه قلب درد گرفت رفتم محکم بقلش کردم
#اشکالی نداره بهت گول میدم کمکت کنم
_ا..اما..
#اما بی اما...لی ا/ت من از وقتی که دیدمت قلبم به شدت تند میزد و وقتی به خودم اومدم دیدم عاشقت شدم...احساساتم رو قبول می کنی...قبول می کنی که فقط مال من بشی
_ولی من در حق تو خیلی بدی ک..
#بخشیدم
_ب..بلع
(از زبان راوی)
وبعد همدیگر را با بوسه ای که درغرق غم بود ولی پر از عشق شروع کردن...شاید در آینده دیگر این بوسه ای به وجود نیاد کی میدونه شایدم به وجود بیاد
خوووووب پایان فصل ۱
&.. به به ا/ت خانم چه عجب ی زنگی زدیم
_جی هون کارن رو دزدین
&چییی
_لویی اون دزدید....خاهش می کنم کمکم کن (با بغض)
&ب.. باشه الان ردشونو میزننم
(پایان مکالمه)
_ن.. نامجون(گریه) م..من..بدون داداشم میمیرم(گریه شدید)
(از زبان نامجون)
وقتی دیدم داره گریه میکه قلب درد گرفت رفتم محکم بقلش کردم
#اشکالی نداره بهت گول میدم کمکت کنم
_ا..اما..
#اما بی اما...لی ا/ت من از وقتی که دیدمت قلبم به شدت تند میزد و وقتی به خودم اومدم دیدم عاشقت شدم...احساساتم رو قبول می کنی...قبول می کنی که فقط مال من بشی
_ولی من در حق تو خیلی بدی ک..
#بخشیدم
_ب..بلع
(از زبان راوی)
وبعد همدیگر را با بوسه ای که درغرق غم بود ولی پر از عشق شروع کردن...شاید در آینده دیگر این بوسه ای به وجود نیاد کی میدونه شایدم به وجود بیاد
خوووووب پایان فصل ۱
۷.۶k
۱۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.