تک پارتی : عشق وسواسی من
تک پارتی : #عشق_وسواسی_من
هاجیمه کوکونوی که معمولاً آرام و حسابگر است، وقتی پای تو به میان میآید، جنبهای دیگر از شخصیت خود را نشان میدهد. او همهچیز را به دقت زیر نظر دارد؛ چه دوستانت، چه مکالمههایت و حتی حرکات کوچک تو.
در ابتدا، عشق او به نظر شیرین میآید: پیامهایی پر از مراقبت، هدایایی که دقیقاً سلیقهات را نشان میدهند، و حضور دائمیاش در لحظات سخت. اما وقتی با دیگران گرم میگیری، چهره واقعی او نمایان میشود.
او به هیچکس اجازه نمیدهد نزدیک تو شود. اگر کسی جرأت کند بیش از حد به تو نزدیک شود، ممکن است به طور مرموزی از صحنه زندگیات حذف شود. کوکونوی نمیتواند تحمل کند که کسی حتی لحظهای توجه تو را از او بدزدد.
او با صدای آرام و سرد به تو میگوید:
"تو فقط مال منی. کسی حق نداره حتی بهت نگاه کنه، چه برسه به اینکه بخواد نزدیکت بشه. اگر بخوای بری، خودم تو رو نگه میدارم... به هر قیمتی که شده."
موقعیت :
در گوشهای از یک کوچه ایستادهای و با یکی از دوستانت صحبت میکنی. لبخند گرمی روی لبهایت است، اما نمیدانی که کسی از دور، با چشمانی پر از حسادت، تو را تماشا میکند.
هاجیمه قدمبهقدم به سمتتان نزدیک میشود. چهرهاش در تاریکی نیمهپنهان است، اما وقتی وارد نور میشود، نگاهش سرد و تیز شده است. او دستش را در جیب فرو برده و مستقیم به سمت دوستت میرود.
کوکونوی (با صدای آرام اما تهدیدآمیز):
"فکر نمیکنم بهت اجازه داده باشم نزدیکش بشی."
دوستت جا میخورد و عقب میکشد. تو سعی میکنی اوضاع را آرام کنی، اما هاجیمه دستت را محکم میگیرد و به سمت خودش میکشد.
تو:
"هاجیمه، چه کار میکنی؟ فقط داشتیم صحبت میکردیم!"
کوکونوی (با چشمانی که خشم و عشق در آن موج میزند):
"صحبت؟ اون حتی نباید بهت نگاه میکرد. تو مال منی. فقط من."
دوستت سعی میکند چیزی بگوید، اما کوکونوی نگاه سنگینی به او میاندازد و زیر لب زمزمه میکند:
"نمیخوام دوباره ببینمت. فهمیدی؟"
او دستت را محکمتر میگیرد و به سمت دیگری میبرد. وقتی تنها میشوید، نگاهش نرمتر میشود، اما همچنان کنترلگر است.
کوکونوی (آرام و با صدایی ملایمتر):
"نمیفهمی؟ من فقط میخوام ازت محافظت کنم. دنیا پر از آدماییه که میخوان تو رو ازم بگیرن. ولی تا وقتی من هستم، هیچکس نمیتونه."
او دستش را به صورتت نزدیک میکند و با لحنی شیرین اما دیوانهوار میگوید:
"قول بده... قول بده که هیچوقت منو ترک نمیکنی. چون اگه بری... نمیدونم چه کار میکنم."
هاجیمه کوکونوی که معمولاً آرام و حسابگر است، وقتی پای تو به میان میآید، جنبهای دیگر از شخصیت خود را نشان میدهد. او همهچیز را به دقت زیر نظر دارد؛ چه دوستانت، چه مکالمههایت و حتی حرکات کوچک تو.
در ابتدا، عشق او به نظر شیرین میآید: پیامهایی پر از مراقبت، هدایایی که دقیقاً سلیقهات را نشان میدهند، و حضور دائمیاش در لحظات سخت. اما وقتی با دیگران گرم میگیری، چهره واقعی او نمایان میشود.
او به هیچکس اجازه نمیدهد نزدیک تو شود. اگر کسی جرأت کند بیش از حد به تو نزدیک شود، ممکن است به طور مرموزی از صحنه زندگیات حذف شود. کوکونوی نمیتواند تحمل کند که کسی حتی لحظهای توجه تو را از او بدزدد.
او با صدای آرام و سرد به تو میگوید:
"تو فقط مال منی. کسی حق نداره حتی بهت نگاه کنه، چه برسه به اینکه بخواد نزدیکت بشه. اگر بخوای بری، خودم تو رو نگه میدارم... به هر قیمتی که شده."
موقعیت :
در گوشهای از یک کوچه ایستادهای و با یکی از دوستانت صحبت میکنی. لبخند گرمی روی لبهایت است، اما نمیدانی که کسی از دور، با چشمانی پر از حسادت، تو را تماشا میکند.
هاجیمه قدمبهقدم به سمتتان نزدیک میشود. چهرهاش در تاریکی نیمهپنهان است، اما وقتی وارد نور میشود، نگاهش سرد و تیز شده است. او دستش را در جیب فرو برده و مستقیم به سمت دوستت میرود.
کوکونوی (با صدای آرام اما تهدیدآمیز):
"فکر نمیکنم بهت اجازه داده باشم نزدیکش بشی."
دوستت جا میخورد و عقب میکشد. تو سعی میکنی اوضاع را آرام کنی، اما هاجیمه دستت را محکم میگیرد و به سمت خودش میکشد.
تو:
"هاجیمه، چه کار میکنی؟ فقط داشتیم صحبت میکردیم!"
کوکونوی (با چشمانی که خشم و عشق در آن موج میزند):
"صحبت؟ اون حتی نباید بهت نگاه میکرد. تو مال منی. فقط من."
دوستت سعی میکند چیزی بگوید، اما کوکونوی نگاه سنگینی به او میاندازد و زیر لب زمزمه میکند:
"نمیخوام دوباره ببینمت. فهمیدی؟"
او دستت را محکمتر میگیرد و به سمت دیگری میبرد. وقتی تنها میشوید، نگاهش نرمتر میشود، اما همچنان کنترلگر است.
کوکونوی (آرام و با صدایی ملایمتر):
"نمیفهمی؟ من فقط میخوام ازت محافظت کنم. دنیا پر از آدماییه که میخوان تو رو ازم بگیرن. ولی تا وقتی من هستم، هیچکس نمیتونه."
او دستش را به صورتت نزدیک میکند و با لحنی شیرین اما دیوانهوار میگوید:
"قول بده... قول بده که هیچوقت منو ترک نمیکنی. چون اگه بری... نمیدونم چه کار میکنم."
۲۳۴
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.