p18
p18
محافظ سلطنتی. چون از سال ها پیش رسم کشور ما اینه که وقتی جایی که انسان هایه فقیر زندگی میکنن با ورود پادشاه وملکه از عشقی که به همدیگه دارن اونجارو به بهشت تبدیل میکنن البته با کمک پادشاه که به اونها غذا میده و ملکه به بچه هایه اونجا درس یاد میده
جیمین. خب که اینطور حالا کی راه میوفتیم؟
محافظ سلطنتی. فردا ساعت شش صبح
جیمین. باشه به ملکه هم خودم میگم
محافظ سلطنتی. با اجازتون مرخص میشم
ویو ات
داشتم به کادویی که برای پادشاه درست که بودم میدیدمو غذا میخوردمو به رفتارم فکرمیکردم اههههه... غذام کوفت شد واسم
خدایااااا چی میشه خودش بیایدو من ازش معذرت خواهی کنم من نرم پیشش چی می...
... پادشاه وارد میشوند....
خدایا همیشه اینطوری صدامو میشنیدی چیزی نمیشوداااا
ات. اینجا چیکار میکنی؟
جیمین. نباید بیام؟
ات. نه نه چرا بیا بشین
جیمین. خب امدم یه چیزی بهت بگم
ات. منم میخوام یه چیزی بهت بگم
جیمین. چی
ات. اول تو بگو
جیمین. باشه.. ببین..(همه چیو میگه)... بنابر این تو باید هنرایه رزمی بلد باشی تا حدی که بتونی از خودت محافظت کنی.. من میتون..
ات. نه نمیخواد جونک هو بهم یاد میده
جیمین. جونک هو؟.. از کی تاحالا به محافظارو به اسم کوچیک صدا میزنی؟
ات. از وقتی که دلم خواست مشکلیه؟
جیمین. دستوره ملکه مادره.. گفته که باید من بهت یاد بدم
ات. ایشششش خیله خب
جیمین. اها راستی باید دو نفر همراهت بیاری
ات. جونک هو و میا
جیمین. انقدر جونک هو جونک هو نکن حالم بد شد
ات. وایسا ببینم داری حسودی میکنی؟
جیمین. من؟ به کی؟ به جونک هو؟ برو بابا
ات. خب بگذریم کاری نداری بفرما بیرون
جیمین. حرفت؟
ات. اها خب برو بیرون در وایستا بهت میگم
جیمین. چی؟.... چرا؟
ات. برو دیگه اهههه
جیمین خیله خب
رفت پشت در وایستاد
ات. خب بابت رفتار دیشب معذرت میخوام ببخشید. اینم ار کادوت برا اینکه ازدلت در بیارم(تند گفتو در محکم رویه جیمین بست)
جیمین. شک
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺❤️🩹
محافظ سلطنتی. چون از سال ها پیش رسم کشور ما اینه که وقتی جایی که انسان هایه فقیر زندگی میکنن با ورود پادشاه وملکه از عشقی که به همدیگه دارن اونجارو به بهشت تبدیل میکنن البته با کمک پادشاه که به اونها غذا میده و ملکه به بچه هایه اونجا درس یاد میده
جیمین. خب که اینطور حالا کی راه میوفتیم؟
محافظ سلطنتی. فردا ساعت شش صبح
جیمین. باشه به ملکه هم خودم میگم
محافظ سلطنتی. با اجازتون مرخص میشم
ویو ات
داشتم به کادویی که برای پادشاه درست که بودم میدیدمو غذا میخوردمو به رفتارم فکرمیکردم اههههه... غذام کوفت شد واسم
خدایااااا چی میشه خودش بیایدو من ازش معذرت خواهی کنم من نرم پیشش چی می...
... پادشاه وارد میشوند....
خدایا همیشه اینطوری صدامو میشنیدی چیزی نمیشوداااا
ات. اینجا چیکار میکنی؟
جیمین. نباید بیام؟
ات. نه نه چرا بیا بشین
جیمین. خب امدم یه چیزی بهت بگم
ات. منم میخوام یه چیزی بهت بگم
جیمین. چی
ات. اول تو بگو
جیمین. باشه.. ببین..(همه چیو میگه)... بنابر این تو باید هنرایه رزمی بلد باشی تا حدی که بتونی از خودت محافظت کنی.. من میتون..
ات. نه نمیخواد جونک هو بهم یاد میده
جیمین. جونک هو؟.. از کی تاحالا به محافظارو به اسم کوچیک صدا میزنی؟
ات. از وقتی که دلم خواست مشکلیه؟
جیمین. دستوره ملکه مادره.. گفته که باید من بهت یاد بدم
ات. ایشششش خیله خب
جیمین. اها راستی باید دو نفر همراهت بیاری
ات. جونک هو و میا
جیمین. انقدر جونک هو جونک هو نکن حالم بد شد
ات. وایسا ببینم داری حسودی میکنی؟
جیمین. من؟ به کی؟ به جونک هو؟ برو بابا
ات. خب بگذریم کاری نداری بفرما بیرون
جیمین. حرفت؟
ات. اها خب برو بیرون در وایستا بهت میگم
جیمین. چی؟.... چرا؟
ات. برو دیگه اهههه
جیمین خیله خب
رفت پشت در وایستاد
ات. خب بابت رفتار دیشب معذرت میخوام ببخشید. اینم ار کادوت برا اینکه ازدلت در بیارم(تند گفتو در محکم رویه جیمین بست)
جیمین. شک
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺❤️🩹
۳.۶k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.