ویو ات
ویو ات
خب صبخ با سر درد شدید
بیدار شدم
سعی کردم رو پام وایسم ولی خیلی دردناک دلم تیر کشید
اشک تو چشم جمع شده بود وقتی توجه کردم
تو اتاق ارباب بود
ات: چی چیشده من چرا لختممم
کوک: اوفففف صبح زود چتههه
اتت: من چم ش.... اییییی دلممم
کوک اومد سمتمو رو جلوم رو ی پا نشست
کوک : حالت خوبه
ات: چی میهمی چی میگی ..حق .. دلمم درد میکنه ...حق... معلوم نیس چ ..حق ... بلایی سرم اوردی ( گریه داد)
کوک: اروم باش چییزی نشده( ملایمت)
ات: چطوری اروم باشم .... مهمترین دارایمو از دس دادم
کوک: اشکال نداره برا همه اتفاق میفتهه
ات: ن...حق..نمیخواممم
کوک براید استایل بقلم کردو گزاش رو تخت
ب خونی که رو تخت بو
د خیره شدم
یعنی الان من ی زنم
اونم ب دست کی کسی هر روز کتکم میززززد
کوک : دراز بکش
ات: چی
کوک: دراز بکش
______________
میدونم کم شده ولی خب مبرا کمه بقیه پارتا بعد از حداقل ۳ ممبر
خب صبخ با سر درد شدید
بیدار شدم
سعی کردم رو پام وایسم ولی خیلی دردناک دلم تیر کشید
اشک تو چشم جمع شده بود وقتی توجه کردم
تو اتاق ارباب بود
ات: چی چیشده من چرا لختممم
کوک: اوفففف صبح زود چتههه
اتت: من چم ش.... اییییی دلممم
کوک اومد سمتمو رو جلوم رو ی پا نشست
کوک : حالت خوبه
ات: چی میهمی چی میگی ..حق .. دلمم درد میکنه ...حق... معلوم نیس چ ..حق ... بلایی سرم اوردی ( گریه داد)
کوک: اروم باش چییزی نشده( ملایمت)
ات: چطوری اروم باشم .... مهمترین دارایمو از دس دادم
کوک: اشکال نداره برا همه اتفاق میفتهه
ات: ن...حق..نمیخواممم
کوک براید استایل بقلم کردو گزاش رو تخت
ب خونی که رو تخت بو
د خیره شدم
یعنی الان من ی زنم
اونم ب دست کی کسی هر روز کتکم میززززد
کوک : دراز بکش
ات: چی
کوک: دراز بکش
______________
میدونم کم شده ولی خب مبرا کمه بقیه پارتا بعد از حداقل ۳ ممبر
۱۸.۳k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.