دفتر زمانت را باز کن

.
.
.
دفتر زمانت را باز کن
عقربه هارا نوازش کن و از خاک عاری
ثانیه هایش را
روی خمیازه خروس ها تنظیم کن
شاید در صبح بعدی با صدایش
به آسمان خوشبختی پرواز کنی
و قبل از رسیدن خورشید
زندگی ات را روشن!
بگذار زمین
سرشار از فرداهای روشنت باشد
بگذار دفتر شب ها
با امضای امید تو بسته شود
راستی
قبل از هر خواب ،چند صفحه لبخند بزن
و حتما یادت باشد که
ثانیه ها را به خمیازه خروس ها برسانی...
دیدگاه ها (۲)

دردمندان بیشتر واقف ز احوال همند.از من درد آشنا پرس آنچه بر ...

در عمق دریا دلم می خواست چشم هایم را ببندم و برای چند لحظه ه...

...رفته ای از خیابان همیشگیاز زیر سایه درختانشاز هجوم نور چر...

در قلزم می همچو حباب است دل مااز خانه به دوشان شراب است دل م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط