🌸
🌸
آدم ها غالبا بعد از تصاحب ، رمقی برای نگهداری ندارند.
این را سالها پیش در زندگی خودم تجربه کردم، و مدتهاست در زندگی بسیاری از زوج های اطرافم می بینم.
حتی تازه عاشق هایی که به هم میرسند و هنوز رابطهشان اسم قانونی پیدا نکرده ، به تکرار و ملال میرسند...
چنان که بارها گفته ام نگاه جنسیتی ندارم. پس نمیخواهم بگویم مردها بیشتر چنینند یا زنها، گرچه من مرد خسته یا ناسپاس به عمرم بیشتر دیده ام، از همین ها که حوصله همه زنان دنیا را دارند جز زن خودشان.
دلیلش به نظرم این است که زن ها هوشمندانه رفتار می کنند و دیرتر یا کمتر این ملال زدگی را بروز می دهند....
اما چیزی که خوب می دانم این است که رابطه زن و مرد در ایران عزیز ما به سبب فقدان کامل آموزش و نبودن امکان پیداکردن شناخت دقیق و مناسب از روابط، عملا میدان جنگ است.
جنگی نخست میان دو انسان با دنیای اطراف ، و بعد جنگی سخت تر میان دو انسان، برای تثبیت جایگاه و قلمروی خود در یک سرزمین (رابطه) مشترک.
نبردی چنان فرسایشی، و چنان دشوار، که بعد از وصال عملا وقت آسودن است.
و بعد هم که به لمیدن روی مبلهای روزمرگی عادت می کنیم و از یاد می بریم برای داشتن این چشمهای زیبا بود که با دنیا جنگیدیم.
یادمان می رود لبخندش را گرم و دلش را خوش نگه داریم.
برای همه نر و ماده های دنیا وقت داریم ، جز جفت نازنین خودمان.
به چشمم مرض بزرگ انسان، ناسپاسی است.
مثلا همین که مهربانی همه را وظیفه می دانیم ، و روزی که به هر دلیل ادامه نیابد دهان وقیحمان را به درشت گویی باز
می کنیم که های، من نامهربانی دیده ام ... بگذریم.
همین قدر می دانم که کاش دو بار زندگی می کردم.
دفعه بعد حتما با زنان زندگیم درست تر رفتار می کردم ، و با دوستانم بیشتر مدارا می کردم.
فاصله ایمنی را با دنیا و آدمهایش حفظ می کردم، و دائم به خود یادآوری می کردم که اگر کسی را دوست دارم خودم خواسته ام و حقی برای من ایجاد نمی کند و اگر کسی دوستم دارد محبت اوست و این حق را دارد هروقت خواست تمامش کند...
#حقیقت#تلخ
آدم ها غالبا بعد از تصاحب ، رمقی برای نگهداری ندارند.
این را سالها پیش در زندگی خودم تجربه کردم، و مدتهاست در زندگی بسیاری از زوج های اطرافم می بینم.
حتی تازه عاشق هایی که به هم میرسند و هنوز رابطهشان اسم قانونی پیدا نکرده ، به تکرار و ملال میرسند...
چنان که بارها گفته ام نگاه جنسیتی ندارم. پس نمیخواهم بگویم مردها بیشتر چنینند یا زنها، گرچه من مرد خسته یا ناسپاس به عمرم بیشتر دیده ام، از همین ها که حوصله همه زنان دنیا را دارند جز زن خودشان.
دلیلش به نظرم این است که زن ها هوشمندانه رفتار می کنند و دیرتر یا کمتر این ملال زدگی را بروز می دهند....
اما چیزی که خوب می دانم این است که رابطه زن و مرد در ایران عزیز ما به سبب فقدان کامل آموزش و نبودن امکان پیداکردن شناخت دقیق و مناسب از روابط، عملا میدان جنگ است.
جنگی نخست میان دو انسان با دنیای اطراف ، و بعد جنگی سخت تر میان دو انسان، برای تثبیت جایگاه و قلمروی خود در یک سرزمین (رابطه) مشترک.
نبردی چنان فرسایشی، و چنان دشوار، که بعد از وصال عملا وقت آسودن است.
و بعد هم که به لمیدن روی مبلهای روزمرگی عادت می کنیم و از یاد می بریم برای داشتن این چشمهای زیبا بود که با دنیا جنگیدیم.
یادمان می رود لبخندش را گرم و دلش را خوش نگه داریم.
برای همه نر و ماده های دنیا وقت داریم ، جز جفت نازنین خودمان.
به چشمم مرض بزرگ انسان، ناسپاسی است.
مثلا همین که مهربانی همه را وظیفه می دانیم ، و روزی که به هر دلیل ادامه نیابد دهان وقیحمان را به درشت گویی باز
می کنیم که های، من نامهربانی دیده ام ... بگذریم.
همین قدر می دانم که کاش دو بار زندگی می کردم.
دفعه بعد حتما با زنان زندگیم درست تر رفتار می کردم ، و با دوستانم بیشتر مدارا می کردم.
فاصله ایمنی را با دنیا و آدمهایش حفظ می کردم، و دائم به خود یادآوری می کردم که اگر کسی را دوست دارم خودم خواسته ام و حقی برای من ایجاد نمی کند و اگر کسی دوستم دارد محبت اوست و این حق را دارد هروقت خواست تمامش کند...
#حقیقت#تلخ
۳۴.۱k
۰۳ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.