اسب های مسابقه دو طرف چشمشون چشم بند دارن تا حواسشون از م
اسب های مسابقه دو طرف چشمشون چشم بند دارن تا حواسشون از مسیر مسابقه پرت نشه،
فقط جلو رو نگاه می کنن و به دویدن ادامه میدن،
هیچ دلیل یا هدفی هم ندارن، چون به خاطر صدای تیر می ترسن شروع می کنن به دویدن،
و همینجوری می دَوَن،
فکر نمی کنن،
و بدون هیچ دلیلی، با یه سرعت مشخص می دَوَن...
🏇
منم تمام مدتی که اون رو دوست داشتم همینطوری بودم،
اول کاری عاشقش شدم و به خاطر حس خوبم همینجور ادامه دادم،
بدون فکر کردن و بدون هیچ دلیلی...
فقط دوسش داشتم؛
...🖤...
تخیلات ناچیزم درباره ی اون،
منو به خنده، قهقهه و گریه مینداختن،
چطور نفهمیدم چقدر همهشون احمقانه بودن...
💟💔
سریال:
[حالا با عشق تمیز کن]
🍀
فقط جلو رو نگاه می کنن و به دویدن ادامه میدن،
هیچ دلیل یا هدفی هم ندارن، چون به خاطر صدای تیر می ترسن شروع می کنن به دویدن،
و همینجوری می دَوَن،
فکر نمی کنن،
و بدون هیچ دلیلی، با یه سرعت مشخص می دَوَن...
🏇
منم تمام مدتی که اون رو دوست داشتم همینطوری بودم،
اول کاری عاشقش شدم و به خاطر حس خوبم همینجور ادامه دادم،
بدون فکر کردن و بدون هیچ دلیلی...
فقط دوسش داشتم؛
...🖤...
تخیلات ناچیزم درباره ی اون،
منو به خنده، قهقهه و گریه مینداختن،
چطور نفهمیدم چقدر همهشون احمقانه بودن...
💟💔
سریال:
[حالا با عشق تمیز کن]
🍀
۷۸۶
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.