تک پارتی

بلاخره روز مورد علاقت فرار سید و چی بهتر از اینکه کنار آدم مورد علاقت هم باشی؟

چان هنوز کنارت توی خواب نازش بود از جات بلند شدی و رفتی روتین پوسیت رو انجام بدی چند دقیقه ای نگذشت جان از خواب بیدار شد نگاهت از آینه به چان افتاد

ات:بیدار شدی(رفت کنار چاشت)عزیزم ....

چان:عو🥸جان بگو (اینه)

ات:می شه بیای کیک بیزیم ؟ ( کیوت)

چان:بوجی بوجی ات هر وقت اینجوری می کنی دلم میخواد بخورمت

ات:جواب سوال منو بده

چان:اوهوم

ات:باشه پس بیا بریم پایین (رفتن) خب ببین همشون است

چان:آره میای شروع کنیم (ذوق)

ات:خب تخم مرغ رو تا من آرد الک میکنم هم بزن (چند دقیقه بعد )

چان:ات دمای فر رو رو چی بزارم ....

ات:بیا اینور خودم میزارم (رفت گذاشت) خب کیک رو بزار ببند (چند دقیقه بعد)

چان: ات ات کی میپذه

ات:صبر کن یه چند دقیقه دیگه حاضر می شه

(کیک حاظر شد)

چان:اوم چه خوشمزس

ات : چون می درست کردم

چان:چی داری میگی گوز و بیشتر کاراش رو که من کردم

ات:خب حالا ....
*پایان*
دیدگاه ها (۲)

تک پارتی درخواستی

تک پارتی

تک پارتی

جیمین فیک زندگی پارت ۴۶#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط