پارت ۱۲
پارت ۱۲
بهترین شب خوشی
_:باشه میام حتما ..... آها راستی نامجونی آمشب جمع شید توی خونه ات کل اعضا رو خبر دار
کن میخوام یه چیزی بهشون بگم.....
نامجون:باشه ...بای
_:بای
+:نامجونی بود....
_:آره میگفت که باید دوباره اجرا کنیم ...
+:مگه یکسال استراحت نبودین؟
_:نمیدونم.....
+: شام خوردیم بعد به مامانم گفتم که اعضا میخوان همو ببینن باید بریم.. مامانم گفت باشه و رفتیم.
_:نزدیک خونه نامجونی شدیم ....
دیدیم که نامجون وایساده دم در تا همراهمون بیاد بالا .....
+:خیلی استرس داشتن اولین بار بود که میخواستم اعضا رو ببینم
_: دستت رو بده بهم....
استرس نداشته باش...
+:استرس داشتم ضایعس...
_:خیلییی
+:باشه .... دیگه استرس ندارم
رسیدیم بالا که به همشون سلام کردم خودم رو هم معرفی کردم ....
_:میخواستم به اعضا بگم که.....
خماریییی تا پارت بعد خدافظ😊😊
بهترین شب خوشی
_:باشه میام حتما ..... آها راستی نامجونی آمشب جمع شید توی خونه ات کل اعضا رو خبر دار
کن میخوام یه چیزی بهشون بگم.....
نامجون:باشه ...بای
_:بای
+:نامجونی بود....
_:آره میگفت که باید دوباره اجرا کنیم ...
+:مگه یکسال استراحت نبودین؟
_:نمیدونم.....
+: شام خوردیم بعد به مامانم گفتم که اعضا میخوان همو ببینن باید بریم.. مامانم گفت باشه و رفتیم.
_:نزدیک خونه نامجونی شدیم ....
دیدیم که نامجون وایساده دم در تا همراهمون بیاد بالا .....
+:خیلی استرس داشتن اولین بار بود که میخواستم اعضا رو ببینم
_: دستت رو بده بهم....
استرس نداشته باش...
+:استرس داشتم ضایعس...
_:خیلییی
+:باشه .... دیگه استرس ندارم
رسیدیم بالا که به همشون سلام کردم خودم رو هم معرفی کردم ....
_:میخواستم به اعضا بگم که.....
خماریییی تا پارت بعد خدافظ😊😊
۱.۹k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.