فیک دختری که دوست داشت پرواز کند پارت۱۶
جین:وای...اگر ا/ت اینو ببینه خیلی حال میکنه...پس باید زنده بمونه تا بهش نشون بدم.
اژدها به سمت منطقه ی جادوگرها میره.
جین:وای اونجارو...جادوگرها رو.
جین و اژد ها به سمت منطقه ی بعدی میرن یعنی منطقه ی ارزو ها که به شکل ابر در اومدن و هر ابر درحال اجرای یک اروز هستش مثلا یک ابر به شکل یک قهرمان در اومده و یکی دیگه مثل یه قایق بزرگ که توش چند تا ادم زندگی میکنن.
جین:واییی...اینجاست که ارزوی ادم شکل میگیره ولی بیشتر موقع ها براورده نمیشه.عاح عاح عاح.بزار من یه ارزوکنم.
جین تو دلش ارزو میکنه و بعد ارزوشو جلوی خود میبینه که پرواز میکنه و به یکی از ابرهای ساکن اونجا برخورد میکنه و ارزوش شکل میگیره.جین با دست به ارزوش اشاره میکنه و به اژده ها نشون میده.
جین:این ارزوی منه یه زندگی...بدون دردسر.
اژد ها هم یک ارزو میکنه و اون ارزو به شکل اتیش در میاد و به یک ابر برخورد میکنه.ارزوی اژده ها این بود که با جین باشه.(صاحبش باشه.)
جین:اتیشی این ارزوی توعه!خیلی قشنگه...من همیشه کنارتم.
اتیشی هم به نشونه ی تشکر کردن سرعتشو زیاد میکنه.
جین:خواهش میکنم...ولی چرا ارزو ها دارن از بین میرن.
جین براش این سوال بود که چرا بعضی از ابرها کمرنگ میشن و بعضی ها از بین میرن تا اینکه یک به شکل یک ادم در میاد.اون ابر راهنمای اونجا بود.
جین:تو کی هستی؟سلام!
راهنما:من اینجا راهنما هستم و وظیفم نگهداری از این ارزو هاس تا زمانیکه صاحب ارزو زنده باشه.
جین:ببخشید من یه سوال دارم چرا بعضی هاشون کمرنگ میشن یا ناپدید میشن؟
راهنما:اونای که کمرنگ میشن بخاطر اینکه صاحب اون ارزو در حال مردنه و اونای که چشکم میزنن و خاموش میشن یعنی صاحب اون ارزو در خطره و اونای که دیگه حرکت نمیکنن و رنگ ندارن یعنی اون صاحب دیگه اون ارزو نداره و اونای که از بین میرن یعنی صاحب اون ارزو... .
جین:مرده فهمیدم.مرسی.(بالحنی اروم و ناراحت بودن.)
راهنما:ولی کلا این منطقه جزوه زیبا ترین منطقس.
جین:مرسی ما دیگه باید بریم خداحافظ.
راهنما:خداحافظ امیدوارم ا/ت رو پیدا کنی.
جین:تو از کجا میدونی؟
راهنما:من راهنمای منطقه ی ارزوهام همه ی ارزو ها رو میدونم اون محدوده(با دست نشون میده.)،محدوده ی ارزو های تو هستش.
جین:اهان مرسی خداحافظ.
راهنما:خداحافظ.
جین از اون منطقه خارج میشه و وارد منطقه ی دزدان دریایی میشه.
لایک🌫️
اژدها به سمت منطقه ی جادوگرها میره.
جین:وای اونجارو...جادوگرها رو.
جین و اژد ها به سمت منطقه ی بعدی میرن یعنی منطقه ی ارزو ها که به شکل ابر در اومدن و هر ابر درحال اجرای یک اروز هستش مثلا یک ابر به شکل یک قهرمان در اومده و یکی دیگه مثل یه قایق بزرگ که توش چند تا ادم زندگی میکنن.
جین:واییی...اینجاست که ارزوی ادم شکل میگیره ولی بیشتر موقع ها براورده نمیشه.عاح عاح عاح.بزار من یه ارزوکنم.
جین تو دلش ارزو میکنه و بعد ارزوشو جلوی خود میبینه که پرواز میکنه و به یکی از ابرهای ساکن اونجا برخورد میکنه و ارزوش شکل میگیره.جین با دست به ارزوش اشاره میکنه و به اژده ها نشون میده.
جین:این ارزوی منه یه زندگی...بدون دردسر.
اژد ها هم یک ارزو میکنه و اون ارزو به شکل اتیش در میاد و به یک ابر برخورد میکنه.ارزوی اژده ها این بود که با جین باشه.(صاحبش باشه.)
جین:اتیشی این ارزوی توعه!خیلی قشنگه...من همیشه کنارتم.
اتیشی هم به نشونه ی تشکر کردن سرعتشو زیاد میکنه.
جین:خواهش میکنم...ولی چرا ارزو ها دارن از بین میرن.
جین براش این سوال بود که چرا بعضی از ابرها کمرنگ میشن و بعضی ها از بین میرن تا اینکه یک به شکل یک ادم در میاد.اون ابر راهنمای اونجا بود.
جین:تو کی هستی؟سلام!
راهنما:من اینجا راهنما هستم و وظیفم نگهداری از این ارزو هاس تا زمانیکه صاحب ارزو زنده باشه.
جین:ببخشید من یه سوال دارم چرا بعضی هاشون کمرنگ میشن یا ناپدید میشن؟
راهنما:اونای که کمرنگ میشن بخاطر اینکه صاحب اون ارزو در حال مردنه و اونای که چشکم میزنن و خاموش میشن یعنی صاحب اون ارزو در خطره و اونای که دیگه حرکت نمیکنن و رنگ ندارن یعنی اون صاحب دیگه اون ارزو نداره و اونای که از بین میرن یعنی صاحب اون ارزو... .
جین:مرده فهمیدم.مرسی.(بالحنی اروم و ناراحت بودن.)
راهنما:ولی کلا این منطقه جزوه زیبا ترین منطقس.
جین:مرسی ما دیگه باید بریم خداحافظ.
راهنما:خداحافظ امیدوارم ا/ت رو پیدا کنی.
جین:تو از کجا میدونی؟
راهنما:من راهنمای منطقه ی ارزوهام همه ی ارزو ها رو میدونم اون محدوده(با دست نشون میده.)،محدوده ی ارزو های تو هستش.
جین:اهان مرسی خداحافظ.
راهنما:خداحافظ.
جین از اون منطقه خارج میشه و وارد منطقه ی دزدان دریایی میشه.
لایک🌫️
۴.۷k
۰۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.