رززخمیمن

#رُز_زخمی_من

part. 21

ات. ورزش چیز خوبیه. مگه اینجا سالن ورزش خصوصی نبود؟

جونگکوک. اره!*هنگام ورزش گفت.*

ات. پس چرا جینا اینجا ورزش میکنه؟

جونگکوک. ات، اینجا باشگاه خصوصی خانواده است، همه خانواده اینجا میتونن ورزش کنن. حتی تو.

ات. اه، این اصلا ورزش مخصوص من نیست.

جونگکوک. پس ورزش تو چیه؟ تو اصلا ورزش نمیکنی، نه؟

ات. معلومه، من اصلا حوصله این مسخره بازی ها رو ندارم. همین که صبح ها میرم دندونامو مسواک میزنم خودش زیادیه.

جونگکوک. جوجه، بیا اینجا بشین.*به نیمکت نزدیک خودش اشاره کرد.ات رفت و نشت.*

جونگکوک. میخوای دوباره به عضله هام دست بزنی؟

ات. نه. راستی چرا مثل قبلا بدون لباس نیستی؟

جونگکوک. به خاطر جینا.

ات. اها، پس یعنی برات مهم نیست که من بدنتو دید بزنم؟

جونگکوک. ببین، بالاخره اعتراف کردی که بدنمو دید میزنی.

*ات با مشت کوچک و ظریفش به سینه جونگکوک زد.*

جونگکوک. وای! اگه سینم کبود شده دیگه نمیتونی روش بخوابی!*پوزخند.*

ات. من روی تو نمیخوابم.

جونگکوک. باشه.*پوزخند.*

*جینا میخواست با همون بطری آب بخوره.*

ات. اون مال جونگکوک هست.*عصبی*

جینا. خب اشکالی نداره، منم میخورم.

*ات بلند شد و بطری را از دست جینا گرفت.و برگش و دوباره روی همون نیمکت کنار جونگکوک نشست.جینا بیخیال شد و به ورزشش ادامه داد،هدفونشو گذاشت روی گوشش.*

جونگکوک. اوه، جوجه عصبی رو ببین.

ات. من عصبی نیستم.

جونگکوک. معلومه میخواستی کلشو بکنی.
حالا هم از اون آب بده بخورم.

ات. نمیدم خودم میخورمش.*ات از عمد از کمی از آب خورد.جونگکوک قبل از اینکه بیشتر بخوره آب رو گرفت و از آب خورد..... *
دیدگاه ها (۲)

#رُز_زخمی_من part. 22جونگکوک. آب با طعم لبای جوجه! این ایده ...

#رُز_زخمی_من part. 23ویو ات. کل روزمو با لیندا گذروندم. جونگ...

خرید ات توی پارت 15,16

ادامه پارت 20با وجود اینکه ستاره ها خورشید را هل میدادند تا ...

پارت ۱۱# حلقه_سکوت تهیونگ:😂ات : ایش بزار برم میخوام برم حما...

اسم رمان : jk ✨ ویو ی ات: اومد جلوم و گفت کیفت اوفتاده خان...

دوست پسر مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط