آیدل من پارت ۷

هول شدم و سرمو با ترس بالا گرفتم

پسر: او ببین چه بدنی داریم امشب

ا.ت: چیکار میکنین عوضیا؟؟ ازم فاصله بگیرین

انگار همشون کر بودن یکیشون ی سیلی خابوند تو گوشم..
غرورم خورد شد و اشکام سرازیر شدن

پسر: کوچولومون داره گریه میکنه.. پسرا دستو پاشو ببندین امشب نوبتی ازش استفاده میکنیم

بلند بلند جیغ میزدم که ی پسره با ماسک مشکی صورت این پسر جلوی منو خوردو خاکشیر کرد

"ویو یونگی"

نامجون و جیمین راست میگفتن نباید انقد سریع با اون دختره بد رفتاری میکردم

نامجون: شوگا اون بخاطر تو پاشد رفت پاشو برو دنبالش

یونا دوست ا.ت با لحن ترسیده باهام صحبت کرد

یونا: ا.ت زیاد کوچه پس کوچه ها رو قاطی میکنه شوگا شی لطفا ازت میخام بری دنبالش

لیوانمو محکم کوبیدم روی میز

شوگا: عهه لعنتی

پاشدم و رفتم دنبالش

حدودا ده مین میشد که دنبالش بودم ولی جایی ندیدمش دیگه داشتم پشیمون میشدم که دیدم صدای ی دختر بدجور قلبمو به درد اورد اون ا.ت بود؟؟

با سرعت خیلی بالا دویدم توی اون کوچه ای که ازش صدای دختر اومد
پسره‌ی عوضی دستش روی ران ا.ت بود و همش داشت دستشو بالاتر میبرد بقیشون هم ا.ت رو سفت گرفته بود و اجازه حرکت بهش رو نمیدادن

ا.ت هم دختر معصومی که من قلبشو شکوندم و اگه امشب یکم دیر تر بش میرسیدم، ممکن بود دخترونگیش رو هم از دست بده

چشامو خمار کردم و مهره‌ی گردنمو شکوندم و با لحن خمار حرف زدم

شوگا: هی پسرا.. دلتون دعوا نمیخاد؟؟

پسر: چی؟؟ تو دیگه کی؟؟ پسرا کارشو تموم کنید

توی دو دیقه کار اون چارتا الفو تموم کردم و با مشت زدم تو صورت اون بی پدری که پیش ا.ت بود

#آیدل_من
#𝒑𝒂𝒓𝒕_7
دیدگاه ها (۰)

v

آیدل من پارت ۸

آیدل من پارت ۶

آیدل من پارت ۵

وقتی تو دعوا بهت آسیب میزنن و بیهوش میشینامجون:(بغض کرده) بی...

●بال های سیاه و سفید○پارت 15

فیک جدیدمعرفینقش های اصلیا/ت:... تهیونگ:.... یونا: نامزد تهی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط