آیدل من پارت ۶
ده دقیقه اول پسرا سرشون تو گوشی بود منو رونا و یونا هم مث بز نگاشون میکردیم و مطمئنم اونا هم مث من تپش قلب داشتن چون خیلی چشماشون برق میزد شاید سه تامون عاشق پسرا شده باشیم
نامجون که نگاه سنگین مارو حس کرد و دید جو سنگینه از توی گوشی در اومد و پشت سر هم چند بار سرفه کرد که رونا هول زده خاست بش ی لیوان آب بده ولی اونو ریخت رو پای من
پسرا تعجب کردن و نگام کردن رونا هم بلند شدو پشت سر هم معذرت خاهی میکرد
یونا خاست پتوی روی پاش رو بده من که جیمین زودتر این حرکتو زد و کت خودشو انداخت رو پام
جیمین: حالت خوبه؟
نامجون: میخای لباساتو عوض کنی؟
رونا: اونی ببخشید
یونا: اگه میخای پاشو بریم ا.ت
ا.ت: عا نه بابا چیزی نیست بچه ها به لطف جیمین پامو پوشوندم
ناراحت شدم چون شوگا اصلا نگام نمیکرد و اون کت رو هم جیمین بهم داد چرا من انتظار همه اینا رو از شوگا داشتم؟؟
جیمین: آخه چرا با دامن به این کوتاهی اومدی دختر؟؟
ی لبخند زدم و چیزی نگفتم که یهو نامجون ی بشکن زد
نامجون: شناختمت یسسسسس
تعجبی نگاش کردم
نامجون: تو همون دختره ا.ت هستی؟؟ اونی که اومد روی استیج و خاست بخاطر شوگا امتحان بده؟؟
ا.ت: آ.. آره من بودم "با ذوق و صدای یواش"
یونگی ی لبخند سرد زد و پاشو رو پاش انداخت
شوگا: بخاطر من؟؟ بعد تو فک میکنی من عاشقت میشم یا چی؟؟ میدونی چقد آدم اینطور میخاستن باهام ازدواج کنن؟؟ "با قهقه"
اشکام بدون اینکه بفهمم از رو گونم سرازیر شدن
نامجون: چت شده؟؟ میخای ا.ت رو هم همینطور دور کنی؟؟ شوگا بسه همش همینقد مغرور بازی در میاری
ا.ت: چرا باهام اینطوری صحبت میکنی؟؟
شوگا: میدونی چیه؟؟ متنفرم از اونایی که منو بخاطر معروفیتم دوست دارن..
ا.ت: چی میگی شوگا؟؟ من تو رو واسه خودت دوست دارم نه به خاطر اینکه معروفی
شوگا: همه اون استایلیستا و میکاپرایی که الان اخراج شدن همینو میگفتن همشون میگفتن عاشقمن ولی در واقع با استفاده از معروفیتم ازم استفاده کردن بعدم دبه کردن
جیمین: شوگا تو هنوز ا.ت رو نمیشناسی نباید اینطور باش برخورد کنی کافیه این رفتار زشتت
هول شدم و با گریه از رستوران زدم بیرون
پیاده داشتم با همون لباسای کوتاه تو پس کوچه های تاریک سئول راه میرفتم که یهو یکی منو چسبوند به دیوار..
#آیدل_من
#𝒑𝒂𝒓𝒕_6
نامجون که نگاه سنگین مارو حس کرد و دید جو سنگینه از توی گوشی در اومد و پشت سر هم چند بار سرفه کرد که رونا هول زده خاست بش ی لیوان آب بده ولی اونو ریخت رو پای من
پسرا تعجب کردن و نگام کردن رونا هم بلند شدو پشت سر هم معذرت خاهی میکرد
یونا خاست پتوی روی پاش رو بده من که جیمین زودتر این حرکتو زد و کت خودشو انداخت رو پام
جیمین: حالت خوبه؟
نامجون: میخای لباساتو عوض کنی؟
رونا: اونی ببخشید
یونا: اگه میخای پاشو بریم ا.ت
ا.ت: عا نه بابا چیزی نیست بچه ها به لطف جیمین پامو پوشوندم
ناراحت شدم چون شوگا اصلا نگام نمیکرد و اون کت رو هم جیمین بهم داد چرا من انتظار همه اینا رو از شوگا داشتم؟؟
جیمین: آخه چرا با دامن به این کوتاهی اومدی دختر؟؟
ی لبخند زدم و چیزی نگفتم که یهو نامجون ی بشکن زد
نامجون: شناختمت یسسسسس
تعجبی نگاش کردم
نامجون: تو همون دختره ا.ت هستی؟؟ اونی که اومد روی استیج و خاست بخاطر شوگا امتحان بده؟؟
ا.ت: آ.. آره من بودم "با ذوق و صدای یواش"
یونگی ی لبخند سرد زد و پاشو رو پاش انداخت
شوگا: بخاطر من؟؟ بعد تو فک میکنی من عاشقت میشم یا چی؟؟ میدونی چقد آدم اینطور میخاستن باهام ازدواج کنن؟؟ "با قهقه"
اشکام بدون اینکه بفهمم از رو گونم سرازیر شدن
نامجون: چت شده؟؟ میخای ا.ت رو هم همینطور دور کنی؟؟ شوگا بسه همش همینقد مغرور بازی در میاری
ا.ت: چرا باهام اینطوری صحبت میکنی؟؟
شوگا: میدونی چیه؟؟ متنفرم از اونایی که منو بخاطر معروفیتم دوست دارن..
ا.ت: چی میگی شوگا؟؟ من تو رو واسه خودت دوست دارم نه به خاطر اینکه معروفی
شوگا: همه اون استایلیستا و میکاپرایی که الان اخراج شدن همینو میگفتن همشون میگفتن عاشقمن ولی در واقع با استفاده از معروفیتم ازم استفاده کردن بعدم دبه کردن
جیمین: شوگا تو هنوز ا.ت رو نمیشناسی نباید اینطور باش برخورد کنی کافیه این رفتار زشتت
هول شدم و با گریه از رستوران زدم بیرون
پیاده داشتم با همون لباسای کوتاه تو پس کوچه های تاریک سئول راه میرفتم که یهو یکی منو چسبوند به دیوار..
#آیدل_من
#𝒑𝒂𝒓𝒕_6
۳.۱k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱