به امید دیدنت خدا خدا خواهم کرد

به امید دیدنت خدا خدا خواهم کرد
خواب و بیدار تو را بازصدا خواهم کرد

پای عشق تو بیفتد مثل فرهاد شبی
بیستون جای دماوند بنا خواهم کرد

بوسه ای از لب تو قرض گرفتم حتما
قرض لب های تو را زود ادا خواهم کرد

قایق قسمت اگر دور کند از تو مرا
رود را سمت تو برعکس شنا خواهم کرد

ارزشت بس که زیاد است از این لحظه به بعد
"تو"ی مفرد شده را باز شما خواهم کرد

حرف یک مرد همان است که اول گفته
هر چه دارم سر این عشق فدا خواهم کرد
دیدگاه ها (۱)

رفتی... شدم شاعر ،جهان را شعر کردمهرچیز، حتی آسمان را شعر کر...

ای باد به گوشش برسان این خبرم رااین حال بد و شعر و فقط چشم ت...

بی وفایی میکنی من هم تماشامیکنمفرصتی تازه برای گریه پیدامیکن...

❣ عشق را در پستوی کدام ❣ خاطراتمان گم کرده ام که❣ هی...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط