شَریان
# شَریان
# ادامه پارت 17
آیدا- اما کار من میتونه خیلی بیشتر بهتون کمک کنه و به شهرت برسین.
مهراد - ترجیحه من توی خوانندگی علاقه و لذتیِ که ازش میبرم نه شهرت ..به نظرم وقتی میتونم از کارم و استعدادم استفاده کنم که لبخندای روی صورت مردم و به طور زنده وَ واقعی ببینم .
همینم برام کافیه!
آیدا اخم میکنه و بدون تعلل از روی صندلی بلند میشه ..گوشی و کیف دستی شو برمیداره ، بعد از داخل کیفش ..کارتی رو جلوی مهراد میذاره .
آیدا- در هر حال ..این کارت و شماره ی منه ..هر موقع حس کردین نظرتون عوض شده میتونین باهام تماس بگیرین .
به طرف ما می چرخه و میگه
آیدا - عذر میخوام وقتتونو گرفتم ..در رابطه با مهمونی هم حتما مزاحم میشم ..میبینمتون .
و از اتاق خارج میشه .
صدای بسته شدن در همزمان میشه با صدای تلفن ..
مرهَم جواب میده و پشت بندش " باشه ..الان میایم " ای میگه و بلند میشه
مرهَم - پایین شلوغ شده ..بهتره بریم یه سر بزنیم.
مهرسا هم بلند میشه
من- شما ها برین منم میام .
باشه ایی میگن و از اتاق خارج میشن ..مهراد که تا اون موقع سکوت کرده بود و به میز چشم دوخته بود به خودش میاد و میگه
مهراد- منم برم به کارم برسم ..فعلا!
به سمت در میره که میگم
من- بمون مهراد ..کارِت دارم !
# ادامه پارت 17
آیدا- اما کار من میتونه خیلی بیشتر بهتون کمک کنه و به شهرت برسین.
مهراد - ترجیحه من توی خوانندگی علاقه و لذتیِ که ازش میبرم نه شهرت ..به نظرم وقتی میتونم از کارم و استعدادم استفاده کنم که لبخندای روی صورت مردم و به طور زنده وَ واقعی ببینم .
همینم برام کافیه!
آیدا اخم میکنه و بدون تعلل از روی صندلی بلند میشه ..گوشی و کیف دستی شو برمیداره ، بعد از داخل کیفش ..کارتی رو جلوی مهراد میذاره .
آیدا- در هر حال ..این کارت و شماره ی منه ..هر موقع حس کردین نظرتون عوض شده میتونین باهام تماس بگیرین .
به طرف ما می چرخه و میگه
آیدا - عذر میخوام وقتتونو گرفتم ..در رابطه با مهمونی هم حتما مزاحم میشم ..میبینمتون .
و از اتاق خارج میشه .
صدای بسته شدن در همزمان میشه با صدای تلفن ..
مرهَم جواب میده و پشت بندش " باشه ..الان میایم " ای میگه و بلند میشه
مرهَم - پایین شلوغ شده ..بهتره بریم یه سر بزنیم.
مهرسا هم بلند میشه
من- شما ها برین منم میام .
باشه ایی میگن و از اتاق خارج میشن ..مهراد که تا اون موقع سکوت کرده بود و به میز چشم دوخته بود به خودش میاد و میگه
مهراد- منم برم به کارم برسم ..فعلا!
به سمت در میره که میگم
من- بمون مهراد ..کارِت دارم !
۴.۴k
۰۷ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.