وقتی عاشق دست راست مافیا میشی و پارت هشتم
وقتی عاشق دست راست مافیا میشی و... (پارت هشتم)
از زبان ا/ت
بهم نگاه کرد و گفت
جیمین:عااا نه نیستم ببین اومدم ازت معذرت خواهی کنم بخاطر دیشب
جفتمون روی مبل نشسته بودیم اومد بغلم نشست و سرش رو روی مبل تکیه داد
معلوم بود که مسته ولی داره انکارش میکنه
ا/ت:واقعا فکر کردی با یه معذرت خواهی تو تمومه؟
جیمین:اون فقط یه بوسیدن بوده
ا/ت:ولی تو حق نداشتی
جیمین:ببین من ازت معذرت خواهی کردم میبخشی و بایدم ببخشی
ا/ت:تو کی که برام تعیین میکنی چیکار کنم(داد خیلی بلند)
جیمین سرشو از روی مبل برداشت و با چشمای عصبی نگام کرد ترسیدم که داد زد و گفت
جیمین:داد نزن(داد)
ا/ت:میخوام بزنم الان میخوای چیکار ک...
(راوی)
دوباره همون اتفاق برای ا/ت افتاد همون اتفاقی که دیشب بخاطرش قلبش تند تند میزد ايندفعه هیچ مقاومتی در برابرش نکرد و چشماشو بست و گذاشت این بوسه ادامه پیدا کنه جیمین از اینکه هیج مقاومتی از سمت ا/ت ندید تعجب کرد ولی بوسه رو ادامه داد که...
برای ادامه این بخش یه کامنت بزارید
*پایان پارت هشتم*
❌کپی ممنوع ❌
از زبان ا/ت
بهم نگاه کرد و گفت
جیمین:عااا نه نیستم ببین اومدم ازت معذرت خواهی کنم بخاطر دیشب
جفتمون روی مبل نشسته بودیم اومد بغلم نشست و سرش رو روی مبل تکیه داد
معلوم بود که مسته ولی داره انکارش میکنه
ا/ت:واقعا فکر کردی با یه معذرت خواهی تو تمومه؟
جیمین:اون فقط یه بوسیدن بوده
ا/ت:ولی تو حق نداشتی
جیمین:ببین من ازت معذرت خواهی کردم میبخشی و بایدم ببخشی
ا/ت:تو کی که برام تعیین میکنی چیکار کنم(داد خیلی بلند)
جیمین سرشو از روی مبل برداشت و با چشمای عصبی نگام کرد ترسیدم که داد زد و گفت
جیمین:داد نزن(داد)
ا/ت:میخوام بزنم الان میخوای چیکار ک...
(راوی)
دوباره همون اتفاق برای ا/ت افتاد همون اتفاقی که دیشب بخاطرش قلبش تند تند میزد ايندفعه هیچ مقاومتی در برابرش نکرد و چشماشو بست و گذاشت این بوسه ادامه پیدا کنه جیمین از اینکه هیج مقاومتی از سمت ا/ت ندید تعجب کرد ولی بوسه رو ادامه داد که...
برای ادامه این بخش یه کامنت بزارید
*پایان پارت هشتم*
❌کپی ممنوع ❌
- ۸.۵k
- ۲۹ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط