Part 4
Part 4
#ددی_فاکر_وحشیم
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
«ویو صبح»
ا/ت: خودمو به خواب زدم کوک داشت اماده میشد بره مثل همیشه
وقتی از اتاق خارج شد
رفتم زود صورتمو شستم و زود اماده شدم
رفتم بیرون سوار تاکسی شدم به راننده گفتم ماشین کوک را دنبال کنه
5متر با کوک فاصله داشتیم ماشین نگه داشت به راننده گفتم که اینجا نگه داره پولشو دادم و رفتم به جایی که کوک رفت پشت دیوار قایم شدم و یواشکی نگاهشون کردم
جیمین: ارباب جنس های جدید اومد و..
کوک: چی شد ؟
جیمین: دوتا مرد اونا رو میدزدید که گرفتیمشون
کوک: بیارید اینجا
جیمین: چشم
جیمین: رو به بادیگاردا گفتم بیارنش
و بعد چند مین اوردن هلشون دادن که افتادن جلوی ارباب
کوک: با خواسته ای کی جنسو میدزدیدین؟
مرد 1: ما...
مرد 2: خفه شو
کوک: یه لگد زدم بهش و یقشو گرفتم گفتم : زود باش(با داد)
مرد1: ما رو سانگ وون فرستاده بود(سانگ وون دشمنه کوکه)
کوک: به هر دوشون دوتا شرلیک کردم
کوک: جمع کنید اینارو
یه صدایی از پشت شنیدم اصلحمو درآوردم و رفتم به طرف صدا
«ویو ا/ت»
همه چیو دیدم وقتی اونارو کشت انقدر ترسیدم که رفتم عقب خوردم به وسایل ولی حتما فهمیدن که اینجا یکی هست داشتم فرار میکردم که
کوک: یه دختر بود داشت فرار میکرد که گرفتم ا/ت بود اشاره کردم که همه برن
دستشو گرفتم و بردم تو ماشین سوار ماشین شدم
کوک:چرا اومدی اینجا؟(با داد)
ا/ت: کوک...من..
کوک:بگوو
ا/ت: تو مافیایی چرا بهم نگفتی چرا بهم دروغ میگفتی که مدیر شرکت تبلیغاتیم
کوک: نمیخواستم از دستت بدم
رسیدیم خونه دست ا/تو گرفتم و میبردم خونه که نیومد
ا/ت: کوک ولم کن من نمیخوام با تو زندگی کنم
کوک:رو کولم گذاشتمش و بردم تو اتاق و گذاشتم روی زمین
ا/ت: کوک ولم کن
کوک: چرا
ا/ت: من ازت میترسم
کوک: با همه بد میشم ولی با تو نه
ا/ت: این همه سال بهم دروغ گفتی من با بد ترین ادم جهان باهم بودم ولی نمیفهمیدم من میخوام برم و تو هم حق نداری جلومو بگیری
کوک: بزارم بری کجا ها؟ بری زیر مردای دیگه(با داد)
ا/ت: آره به تو چه ها؟
کوک:به من چه آره
ا/ت : کوک داشت دکمه های پیراهنشو باز میکرد...
ادامه دارد...
بی_تی_اس
#bts
#جیمین
#نامجون
#کوک
#کوکی #ته
#ته_ته
#شوگا
#جیهوپ
#بنگتن
#bts
#کیوت
#v
#j_hoop
#jk
#rm
#suga
#jimin
#jin
#ددی_فاکر_وحشیم
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
«ویو صبح»
ا/ت: خودمو به خواب زدم کوک داشت اماده میشد بره مثل همیشه
وقتی از اتاق خارج شد
رفتم زود صورتمو شستم و زود اماده شدم
رفتم بیرون سوار تاکسی شدم به راننده گفتم ماشین کوک را دنبال کنه
5متر با کوک فاصله داشتیم ماشین نگه داشت به راننده گفتم که اینجا نگه داره پولشو دادم و رفتم به جایی که کوک رفت پشت دیوار قایم شدم و یواشکی نگاهشون کردم
جیمین: ارباب جنس های جدید اومد و..
کوک: چی شد ؟
جیمین: دوتا مرد اونا رو میدزدید که گرفتیمشون
کوک: بیارید اینجا
جیمین: چشم
جیمین: رو به بادیگاردا گفتم بیارنش
و بعد چند مین اوردن هلشون دادن که افتادن جلوی ارباب
کوک: با خواسته ای کی جنسو میدزدیدین؟
مرد 1: ما...
مرد 2: خفه شو
کوک: یه لگد زدم بهش و یقشو گرفتم گفتم : زود باش(با داد)
مرد1: ما رو سانگ وون فرستاده بود(سانگ وون دشمنه کوکه)
کوک: به هر دوشون دوتا شرلیک کردم
کوک: جمع کنید اینارو
یه صدایی از پشت شنیدم اصلحمو درآوردم و رفتم به طرف صدا
«ویو ا/ت»
همه چیو دیدم وقتی اونارو کشت انقدر ترسیدم که رفتم عقب خوردم به وسایل ولی حتما فهمیدن که اینجا یکی هست داشتم فرار میکردم که
کوک: یه دختر بود داشت فرار میکرد که گرفتم ا/ت بود اشاره کردم که همه برن
دستشو گرفتم و بردم تو ماشین سوار ماشین شدم
کوک:چرا اومدی اینجا؟(با داد)
ا/ت: کوک...من..
کوک:بگوو
ا/ت: تو مافیایی چرا بهم نگفتی چرا بهم دروغ میگفتی که مدیر شرکت تبلیغاتیم
کوک: نمیخواستم از دستت بدم
رسیدیم خونه دست ا/تو گرفتم و میبردم خونه که نیومد
ا/ت: کوک ولم کن من نمیخوام با تو زندگی کنم
کوک:رو کولم گذاشتمش و بردم تو اتاق و گذاشتم روی زمین
ا/ت: کوک ولم کن
کوک: چرا
ا/ت: من ازت میترسم
کوک: با همه بد میشم ولی با تو نه
ا/ت: این همه سال بهم دروغ گفتی من با بد ترین ادم جهان باهم بودم ولی نمیفهمیدم من میخوام برم و تو هم حق نداری جلومو بگیری
کوک: بزارم بری کجا ها؟ بری زیر مردای دیگه(با داد)
ا/ت: آره به تو چه ها؟
کوک:به من چه آره
ا/ت : کوک داشت دکمه های پیراهنشو باز میکرد...
ادامه دارد...
بی_تی_اس
#bts
#جیمین
#نامجون
#کوک
#کوکی #ته
#ته_ته
#شوگا
#جیهوپ
#بنگتن
#bts
#کیوت
#v
#j_hoop
#jk
#rm
#suga
#jimin
#jin
۲۷.۶k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.