پـارت ①⑧
پـارت ①⑧
راوے٭
یک سال گذشت و تنها ترنمی باقی ماند که هنوز منتظره عشقشه.....
ویکتوریا و آرتانی که بالاخره پدرشون و پیدا کرده بودن و الان جزء ای از خانواده راستین بودند...
پرهامی که دلبسته بود به ویکتوریا و ویکتوریایی که بی میل نبود..
سورن و سلینی که بالاخره عشق خود را بهم گفتن...
سامیار و مارالی که هر روز عاشق تر از دیروز...
آریانا و تیام که هردو دیووانه وار هم را دوست داشتن...
تیردادی که منتظر بود به عشقش برسه و بره سر خونه زندگیش...
آرتانی که عاشق سارا شده بود و سارا عاشق او...
سروشی که منتظر بود برادرش چشمانش را باز کند...
خانواده سپنتا که یک لحظه هم امیدشون و از دست ندادن...
آنتونیو و ساحلی که منتظر دیدن هم بودن....
و مادر و پدر ترنمی که چشم انتظار بودن همه چی درست شه....
یک ـ پارت ـ ویژه ـ در ـ کامنت ـ ها.
لایک ـ و ـ کامنت ـ فراموش ـ نشه.
راوے٭
یک سال گذشت و تنها ترنمی باقی ماند که هنوز منتظره عشقشه.....
ویکتوریا و آرتانی که بالاخره پدرشون و پیدا کرده بودن و الان جزء ای از خانواده راستین بودند...
پرهامی که دلبسته بود به ویکتوریا و ویکتوریایی که بی میل نبود..
سورن و سلینی که بالاخره عشق خود را بهم گفتن...
سامیار و مارالی که هر روز عاشق تر از دیروز...
آریانا و تیام که هردو دیووانه وار هم را دوست داشتن...
تیردادی که منتظر بود به عشقش برسه و بره سر خونه زندگیش...
آرتانی که عاشق سارا شده بود و سارا عاشق او...
سروشی که منتظر بود برادرش چشمانش را باز کند...
خانواده سپنتا که یک لحظه هم امیدشون و از دست ندادن...
آنتونیو و ساحلی که منتظر دیدن هم بودن....
و مادر و پدر ترنمی که چشم انتظار بودن همه چی درست شه....
یک ـ پارت ـ ویژه ـ در ـ کامنت ـ ها.
لایک ـ و ـ کامنت ـ فراموش ـ نشه.
۲.۳k
۳۱ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.