پدرخوانده:)
پدرخوانده:)
پارت ²⁴
ات ویو
یعنیی چیی؟ اوونم منو دوست دارههه؟منممم دوستش دارمممم عررر...
' رسیدن خونه '
+ پ..پس من میرم ل..لباسمو ع..عوض کنم '
__ ب..باشه
ات ویو
ساعت ۳ بود تقریبا لباشام رو در آوردم و با شوینده صورتم رو شستم .. روتین پوستیم رو انجام دادم و مرطوب کننده زدم موهام رو شونه کردم و بستمشون ..
گوشیم رو ورداشتم و پیام هام رو چک کردم دیدم لونا پیام داده..
" اگه دوست داری امروز با هم بریم بیرون؟ نظرت.. "
چونکه ادان خسته بودم و زیادی حال نداشتم گفتم
" نه لونا حال ندارم.. باشه برای یه وقت دیگه "
گوشیم رو دوباره خاموش کردم .. گفتم یه ذره درس بخونم چونکه متاسفانه کنکور دارم.. و باید درس بوخونممم
شرو کردم به خوندن ریاضی مبحث های مختلف و حتی تستی و تشریحی هم زدم..
کوک ویو
باید بهش میگفتم؟ زود گفتم؟ اگه نخواد با من باشه چی؟ اگه منو دوست نداشته باشه چی؟ حتی اگه دوستپسر داشته باشه چی؟ اگه نخواد با کسی رابطه داشته باشه چی؟
" سئوالات توی ذهنم همنیجوری بیشتر "
" میشدن ولی باید میرفتم شرکت و به کارام میرسیدم "
ات ویو
بعد از یکساعتنیم درس خوندن خسته شدم گفتم برم یه سریال شرو کنم..
کامپیوتر رو برداشتم و یه فیلم سینمایی زدم " دختر قرن بیستویکم "
چون فیلمش نزدیک ۲ ساعت بود گفتم نصفش رو ببسنم و بعدش ببینم بقیه رو بعدا ببینم
کوک ویو
اصلا نمیتونستم رو کارم تمرکز کنم ! همهی فکر و ذکرم روی ات بود!
پارت بعدی رو میزارم لفت ندین🤌
پارت ²⁴
ات ویو
یعنیی چیی؟ اوونم منو دوست دارههه؟منممم دوستش دارمممم عررر...
' رسیدن خونه '
+ پ..پس من میرم ل..لباسمو ع..عوض کنم '
__ ب..باشه
ات ویو
ساعت ۳ بود تقریبا لباشام رو در آوردم و با شوینده صورتم رو شستم .. روتین پوستیم رو انجام دادم و مرطوب کننده زدم موهام رو شونه کردم و بستمشون ..
گوشیم رو ورداشتم و پیام هام رو چک کردم دیدم لونا پیام داده..
" اگه دوست داری امروز با هم بریم بیرون؟ نظرت.. "
چونکه ادان خسته بودم و زیادی حال نداشتم گفتم
" نه لونا حال ندارم.. باشه برای یه وقت دیگه "
گوشیم رو دوباره خاموش کردم .. گفتم یه ذره درس بخونم چونکه متاسفانه کنکور دارم.. و باید درس بوخونممم
شرو کردم به خوندن ریاضی مبحث های مختلف و حتی تستی و تشریحی هم زدم..
کوک ویو
باید بهش میگفتم؟ زود گفتم؟ اگه نخواد با من باشه چی؟ اگه منو دوست نداشته باشه چی؟ حتی اگه دوستپسر داشته باشه چی؟ اگه نخواد با کسی رابطه داشته باشه چی؟
" سئوالات توی ذهنم همنیجوری بیشتر "
" میشدن ولی باید میرفتم شرکت و به کارام میرسیدم "
ات ویو
بعد از یکساعتنیم درس خوندن خسته شدم گفتم برم یه سریال شرو کنم..
کامپیوتر رو برداشتم و یه فیلم سینمایی زدم " دختر قرن بیستویکم "
چون فیلمش نزدیک ۲ ساعت بود گفتم نصفش رو ببسنم و بعدش ببینم بقیه رو بعدا ببینم
کوک ویو
اصلا نمیتونستم رو کارم تمرکز کنم ! همهی فکر و ذکرم روی ات بود!
پارت بعدی رو میزارم لفت ندین🤌
۱.۵k
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.