پرنسسمن

#پرنسس_من🤍🥂
#part_4

- پ...پرنسس؟

+ اوهوم

بعد از این جملش نگاهی به سر تا پام انداخت. وقتی سوار ماشینش شدم انقدر استرس و ترس داشتم که بهش توجه نکرده بودن ولی الان که دقت میکنم خیلی جذابه...استایل مشکی خفن با اون دستی که تتو داره و چشمای سردی که نمیشه هیچی رو از توش فهمید....واقعا ترسناک و در عین حال جذابه...
به خودم اومدم

- چرا منو اوردی اینجا؟....گفتم میخوام برم خونه دوستم

+ منم گفتم خفه شو....الان هر قبرستونی بری اون مرت//یکه حرو///مزاده پیدات میکنه...حداقل اینجا جات امن تره

- اینجا جام امنه؟؟؟....کنار تو جام امنه؟؟؟ من اصلا تورو نمیشناسم بهت اعتماد ندارم بعد تو میگی جات امنه؟؟؟

+ هه...برو خداروشکر شکر کن که تا الان زنده‌ت گذاشتم....هنوز منو نشناختی....پس کمتر زر زر کن

به محض اینکه این جمله‌ش تموم شد دست کرد تو جیبش و اس///لحه دراورد و به یکی از کارکنا شلیک کرد!

+ وگرنه آخر عاقبتت مثل این میشه...
دیدگاه ها (۲)

#پرنسس_من🤍🥂#part_5با چشمای گرد شده و ترسیده بهش نگاه کردم......

#پرنسس_من🤍🥂#part_6جونگکوک؟ پس اسمش جونگ کوکه... جئون جونگکوک...

#پرنسس_من🤍🥂#Part_3+ خفه میشی یا خفت کنم؟با دادی که کشید سر ج...

#پرنسس_من🤍🥂#Part_2با نفرت نگاهمو ازش گرفتم و خواستم به اونطر...

part⁶خاموشی.. صبح وقتی بیدار شدم روی تختم بودم فکر کردم همه ...

روانی منp42

آیدل خلافکار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط