شعلههایعشق

#شعله_های_عشق
#‌part_6
#ادامه‌پارت
بعد به غذا نگاه کرد و چنگال و گرفت تو دستشو شروع کرد به خوردن سریع بعد از اینکه یدونه پاستا داخل دهانش گذاشت پرسیدم

- خوشمزه شده؟ خیلی بده نه؟ ببخشید الان غذا سفارش میدم

به‌و نگاه پوکری انداخت و چیزی نگفت پاشدم و گفتم

- برم غذا سفارش ‌..

تا خواستم ادامه حرفمو بگم جین دستمو گرفته بود

- چیه؟

+ بشین خوبه بد نیست..

لبخند رضایت انداختم و نشستم کنارش خوردم بعد ازینکه تموم شد گفتم

- من کجا بخوابم؟

گفت

+ اتاقت هنوز آماده نیس ،بیا پیش من بخواب

بهش‌ نگاه کردم

- باشه ، فقط وسطمون بالشت بزارم ؟

+ من هنوز شوهرتم! نیاز به اینکار نیست !
دیدگاه ها (۰)

pov: pasta🥢

pov: stile Jessica💅

#شعله_های_عشق#part_6" ۱۰ سال بعد ۲۴ سالگی ا/ت و ۳۴ ساگی جین"...

#شعله_های_عشق#part_5#راویجسیکا از خواب پاشد کسی کنارش نبود ...

پآرت19. دلبرک شیرین آستآد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط