ملکه سرعت عشق
#ملکه_سرعت_عشق
#پارت_هفدهم
کیم که دنبال پسر رفته بود نفس زنان بر می گردد پیش دنیز کیم:نتونستم بگیرمش،ولی این به نفع منه که عکسا پخش بشن این طوری همه میفهمن مال منی بیب» دنیز یقه کیم می گیرد جوری که صورتاشون روبرو هم قرار تو صورت کیم می غرد و می گوید:پسر لعنتی همش برام دردسر درست می کنی در ضمن جوری رفتار نکن انگار با همیم من مال هیچ کس نیستم»کیم سرش به صورت دنیز نزدیکتر می کند طوری که هرم نفس های داغش به صورت دنیز می خورد و می گوید:وقتی با این چشمای وحشی بهم نگاه می کنی می خوام همینجا به فاکت بدم بیبی» دنیز به گوش کیم نزدیک می شود و به آرامی زمزمه می کند:قبل اینکه منو بخوای به فاک بدی مواظب باش نسلت را منقرض نکنم پسره عوضی»کیم با تفریح به دنیز نگاه می کند و می گوید:چه جوری می خوای با این قدت نسل من را منقرض کنی کوچولو》دنیز:اینجوری》بعدش یقه کیم را ول می کند با پاش به وسط پای کیم ضربه می زند کیم از دنیز فاصله کمی می گیرد و در خود جمع می شود دنیز به سمت در می رود قبل خروج سمت کیم بر می گردد با لحن اغواگرانه اسم کیم را صدا می زند زمانی که کیم که در خود جمع شد نگاهش را به دنیز می دهد دنیز می گه:میخوام چیزی که متعلق فقط به تو را بهت نشون بدم» بعدش دنیز انگشت وسطش را به کیم نشان می دهد و از کلاس خارج می شود
#رمان
#رمان_عاشقانه
#رمان_مافیایی
#پارت_هفدهم
کیم که دنبال پسر رفته بود نفس زنان بر می گردد پیش دنیز کیم:نتونستم بگیرمش،ولی این به نفع منه که عکسا پخش بشن این طوری همه میفهمن مال منی بیب» دنیز یقه کیم می گیرد جوری که صورتاشون روبرو هم قرار تو صورت کیم می غرد و می گوید:پسر لعنتی همش برام دردسر درست می کنی در ضمن جوری رفتار نکن انگار با همیم من مال هیچ کس نیستم»کیم سرش به صورت دنیز نزدیکتر می کند طوری که هرم نفس های داغش به صورت دنیز می خورد و می گوید:وقتی با این چشمای وحشی بهم نگاه می کنی می خوام همینجا به فاکت بدم بیبی» دنیز به گوش کیم نزدیک می شود و به آرامی زمزمه می کند:قبل اینکه منو بخوای به فاک بدی مواظب باش نسلت را منقرض نکنم پسره عوضی»کیم با تفریح به دنیز نگاه می کند و می گوید:چه جوری می خوای با این قدت نسل من را منقرض کنی کوچولو》دنیز:اینجوری》بعدش یقه کیم را ول می کند با پاش به وسط پای کیم ضربه می زند کیم از دنیز فاصله کمی می گیرد و در خود جمع می شود دنیز به سمت در می رود قبل خروج سمت کیم بر می گردد با لحن اغواگرانه اسم کیم را صدا می زند زمانی که کیم که در خود جمع شد نگاهش را به دنیز می دهد دنیز می گه:میخوام چیزی که متعلق فقط به تو را بهت نشون بدم» بعدش دنیز انگشت وسطش را به کیم نشان می دهد و از کلاس خارج می شود
#رمان
#رمان_عاشقانه
#رمان_مافیایی
۴.۱k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.