درحالی که سرشو گذاشت روی میزش و چشماشو هاله ای از اشک پوش
درحالی که سرشو گذاشت روی میزش و چشماشو هاله ای از اشک پوشوند زمزمه کرد:
عروسک قشنگ من سفید پوشیده
تو قبر آروم و خاکیش تنها خوابیده
دخترک من چشماتو وا کن
مامان اومده واسه من ناز کن
عروسک قشنگ من خیلی زود رفتی
زودتر از پیشه مامانه خوشگلت رفتی
عروسک قشنگ من سفید پوشیده
لایه کفن تویه قبر سردش خوابیده
🚶 🏻 ♀️⚰
پ.ن:
اینم خونه ی تنهایی های من:)
عروسک قشنگ من سفید پوشیده
تو قبر آروم و خاکیش تنها خوابیده
دخترک من چشماتو وا کن
مامان اومده واسه من ناز کن
عروسک قشنگ من خیلی زود رفتی
زودتر از پیشه مامانه خوشگلت رفتی
عروسک قشنگ من سفید پوشیده
لایه کفن تویه قبر سردش خوابیده
🚶 🏻 ♀️⚰
پ.ن:
اینم خونه ی تنهایی های من:)
۱۵.۵k
۱۹ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.