پارت ۹۷ آخرین تکه قلبم نویسنده izeinabii
#پارت_۹۷ #آخرین_تکه_قلبم نویسنده izeinabii
آهو:
همین طور که به عقربه های ساعت زل زده بودم ، نگاهم افتاد روی سیا که به روبه رو زل زده بود.
_دیدی بجز خوشگل کردن ماشین یه جا ام به دردمون خورد.
برگشت سمتمو گفت:
_چی؟
_شیشه ی دودی!
خندید و گفت:
_شما که مخالف بودی بانو..
پوزخندی زدم و گفتم:
_که چی مثلا؟
لپمو کشید و گفت:
_هیچی عیب نداره حالا گریه نکن پیش میاد برا همه !
مشتی زدم به بازوی محکمش .
صدای موزیک رو بیشتر کردم.
music:
قرار اول بود سنگین بود بام یه چرخ باهام زدیم بعدش سریع گودبای
موقع خدافظی بهش گفتم بهم میایم اونم یه چشمک زد گفت به امید دیدار
اون شب من نخوابیدم اصلا نگفتم آروم نیمشم تا حرفامو بهش نزنم
نوشتم میشه فقط مال من باشه میشه ستاره بکنی توی شبام نقاشی
تکست داد گفت آقای محترم از الان به بعد تویی بابای دخترم
همه چی باهم شد خودبه خود جور گفتم دوست دارم با اینکه یه خورده زود بود
همینطوری که توی اینستاگرام درحال دیدن استوریای دوستام بودم سیاوش صدام کردم.برنگشتم نگاهش کنم فقط جواب دادم:
_جونم سیا؟
_نگاه کن آهو..
برگشتم سمتش ..
_ها؟
_ها و مرض ..
به روبه رو اشاره کرد و گفت:
_نگاه کن تروخدا..
به روبه رو زل زدم.
اون پیر خرفت جلوی در خونه ی وکیل بابام بود.. باورم نمیشد.. رو دست خورده بودم.. برا اولین بار.. لعنتی میخواست زمان بخره که خرید..
_رو دست خوردیم سیا .. خراب کردم ..
از شدت عصبانیت مشت محکمی زدم به داشبورد..
_چرا هواسمو جمع نکردم...چرا؟؟؟
_آروم باش آهو ..
_سیا من خراب کردم.. بخدا خراب شد نقشه های بابا هدفاش برنامه هاش .. همش بخاطر بی خردی منه احمقه..!
دستمو گرفت تو دستش و آروم لبشو گذاشت روی دستم.
_آروم باش یه نفس عمیق بکش..ما هنوز یه برگه ی آس داریم که رو نکردیم،پس نگران نباش.
نفس عمیقی کشیدم و بغضم رو قورت دادم.
_آره..
_سیاوش
_جون سیاوش؟
_میخوام برم با بابام خلوت کنم.
_الان میرسونمت.
_نه،الان خودم با تاکسی میرم تو اینجا باش.
_باشه
در ماشینو باز کردم و گفتم:
_خدافظ
صدام کرد:
_آهو؟
_جونم؟
_مراقب خودت باش،ناراحتم نباش.
_باشه توام مواظب خودت باش،در دسترس باش..
_باشه عزیزم..
_اون پیر خرف رو هم بعد اینکه از خونه درومد تعقیب کن و زنگ بزن که من بیام اینجا مراقب وکیل قلابیه باشم.
_باشه.
_سیا
_جون سیا
_بابت همه چی ازت ممنونم.
_من ازت ممنونم که بهم اعتماد کردی!
**
هدفنمو گذاشتم در گوشم.
از اون به بعد شدیم همه چیز هم حسمون بهم کم نمیشه نه
شدم دیوونت دیوونه کنارش میمونم میدونم میمونه
از اون به بعد شدیم همه چیز هم حسمون بهم کم نمیشه نه
شدم دیوونت دیوونه کنارش میمونم میدونم میمونه
آهنگش ریتم شادی داشت دوس داشتم آهنگای گروه talk Down رو .
به محض اینکه رسیدم سر قبرش بغضم ترکید و سیر تا پیاز همه چیو براش تعریف کردم.
آهو:
همین طور که به عقربه های ساعت زل زده بودم ، نگاهم افتاد روی سیا که به روبه رو زل زده بود.
_دیدی بجز خوشگل کردن ماشین یه جا ام به دردمون خورد.
برگشت سمتمو گفت:
_چی؟
_شیشه ی دودی!
خندید و گفت:
_شما که مخالف بودی بانو..
پوزخندی زدم و گفتم:
_که چی مثلا؟
لپمو کشید و گفت:
_هیچی عیب نداره حالا گریه نکن پیش میاد برا همه !
مشتی زدم به بازوی محکمش .
صدای موزیک رو بیشتر کردم.
music:
قرار اول بود سنگین بود بام یه چرخ باهام زدیم بعدش سریع گودبای
موقع خدافظی بهش گفتم بهم میایم اونم یه چشمک زد گفت به امید دیدار
اون شب من نخوابیدم اصلا نگفتم آروم نیمشم تا حرفامو بهش نزنم
نوشتم میشه فقط مال من باشه میشه ستاره بکنی توی شبام نقاشی
تکست داد گفت آقای محترم از الان به بعد تویی بابای دخترم
همه چی باهم شد خودبه خود جور گفتم دوست دارم با اینکه یه خورده زود بود
همینطوری که توی اینستاگرام درحال دیدن استوریای دوستام بودم سیاوش صدام کردم.برنگشتم نگاهش کنم فقط جواب دادم:
_جونم سیا؟
_نگاه کن آهو..
برگشتم سمتش ..
_ها؟
_ها و مرض ..
به روبه رو اشاره کرد و گفت:
_نگاه کن تروخدا..
به روبه رو زل زدم.
اون پیر خرفت جلوی در خونه ی وکیل بابام بود.. باورم نمیشد.. رو دست خورده بودم.. برا اولین بار.. لعنتی میخواست زمان بخره که خرید..
_رو دست خوردیم سیا .. خراب کردم ..
از شدت عصبانیت مشت محکمی زدم به داشبورد..
_چرا هواسمو جمع نکردم...چرا؟؟؟
_آروم باش آهو ..
_سیا من خراب کردم.. بخدا خراب شد نقشه های بابا هدفاش برنامه هاش .. همش بخاطر بی خردی منه احمقه..!
دستمو گرفت تو دستش و آروم لبشو گذاشت روی دستم.
_آروم باش یه نفس عمیق بکش..ما هنوز یه برگه ی آس داریم که رو نکردیم،پس نگران نباش.
نفس عمیقی کشیدم و بغضم رو قورت دادم.
_آره..
_سیاوش
_جون سیاوش؟
_میخوام برم با بابام خلوت کنم.
_الان میرسونمت.
_نه،الان خودم با تاکسی میرم تو اینجا باش.
_باشه
در ماشینو باز کردم و گفتم:
_خدافظ
صدام کرد:
_آهو؟
_جونم؟
_مراقب خودت باش،ناراحتم نباش.
_باشه توام مواظب خودت باش،در دسترس باش..
_باشه عزیزم..
_اون پیر خرف رو هم بعد اینکه از خونه درومد تعقیب کن و زنگ بزن که من بیام اینجا مراقب وکیل قلابیه باشم.
_باشه.
_سیا
_جون سیا
_بابت همه چی ازت ممنونم.
_من ازت ممنونم که بهم اعتماد کردی!
**
هدفنمو گذاشتم در گوشم.
از اون به بعد شدیم همه چیز هم حسمون بهم کم نمیشه نه
شدم دیوونت دیوونه کنارش میمونم میدونم میمونه
از اون به بعد شدیم همه چیز هم حسمون بهم کم نمیشه نه
شدم دیوونت دیوونه کنارش میمونم میدونم میمونه
آهنگش ریتم شادی داشت دوس داشتم آهنگای گروه talk Down رو .
به محض اینکه رسیدم سر قبرش بغضم ترکید و سیر تا پیاز همه چیو براش تعریف کردم.
۱۱۲.۴k
۲۰ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.