پارت
پارت5
part 5
وقتی بین بچه هاتون فرق میزاره
ویو ا٫ت کمک تهیونگ دادم که ظرفارو بشوره رفتم دودقیقه داخل گوشی بگردم دوستام بهم زنگ زدن و پیام دادن رفتم جوابشون رو دادم و یه لحظه چشمم افتاد به ساعت دیدم ساعت 2:30 هست به تهیونگ گفتم بیا بریم بخوابیم و رفتیم خوابیدیم
(پایان ویوا٫ت)
صبح ا٫ت از خواب که بیدار شد دید تهیونگ داره با دخترش بازی میکنه و و پسرشون داره گریه میکنه ا٫ت به تهیونگ گفت:تهیونگ این رو بزار زمین برو اون رو اروم کن تهیونگ گفت:لازم نکرده من که نمیتونم دوتا شون رو باهم اروم کنم الان که بیدار شدی برو ارومش کن از صبحه که گوشامو خورد
ببخشید یک ساعت بعد پارت بعد رو میزارم البته خیلی کم بود ولی براتون بجاش کلی سناریو و تکپارتی و چند پارتی میزارم بوس بای🥰🥰🥰
part 5
وقتی بین بچه هاتون فرق میزاره
ویو ا٫ت کمک تهیونگ دادم که ظرفارو بشوره رفتم دودقیقه داخل گوشی بگردم دوستام بهم زنگ زدن و پیام دادن رفتم جوابشون رو دادم و یه لحظه چشمم افتاد به ساعت دیدم ساعت 2:30 هست به تهیونگ گفتم بیا بریم بخوابیم و رفتیم خوابیدیم
(پایان ویوا٫ت)
صبح ا٫ت از خواب که بیدار شد دید تهیونگ داره با دخترش بازی میکنه و و پسرشون داره گریه میکنه ا٫ت به تهیونگ گفت:تهیونگ این رو بزار زمین برو اون رو اروم کن تهیونگ گفت:لازم نکرده من که نمیتونم دوتا شون رو باهم اروم کنم الان که بیدار شدی برو ارومش کن از صبحه که گوشامو خورد
ببخشید یک ساعت بعد پارت بعد رو میزارم البته خیلی کم بود ولی براتون بجاش کلی سناریو و تکپارتی و چند پارتی میزارم بوس بای🥰🥰🥰
- ۵.۹k
- ۱۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط