پارت

پارت 4
part 4

وقتی بین بچه هاتون فرق میزاره


ویو ا٫ت

با تهیونگ رفتیم خونه وسابل بچه هارو گذاشتم داخل اتاقشون رفتم یه دوش 30 مینی(دقیقه)گرفتم رفتم پایین دیدم ته ته گفت:بیبی چی میخوری گفتم:یه دوکبوکی و کیمچی برام درست کن(ا٫ت داخل مدتی که باردار بوده حالش از کیمچی و دوکبوکی بعدش میومد حتی وقتی بوشون رو حس میکرد حالش خراب میشد)ته گفت:باشه عشقم برو یه سر به کوچولوم بزن حالش خوبه یانه ا٫ت:کیم تهیونگ یادت رفته دوتا بچه داری ته:هیچی نگفت و به کارش ادامه داد رفتم به کوچولو هام شیر دادم و اونارو خوابوندم واقعا بزرگ کردن دوتا بچه همزمان خیلی سخته تازه یه 7میشه کن به دنیا اومدن و الان دارم اذیتم میکنن وضع بعد از این باید تحمل کنم ته هست اون کمکم میکنه اخیش

(پایان ویو ا٫ت)

ا٫ت بچه هارو خوابوند و رفت داخل اشپزخونه با کمک ته میز رو چیدن و شام خوردن سکوتی بود بینشون ا٫ت سکوت رو شکست و گفت:تهیونگ اسم بچه هارو چی بزاریم ته:اسم پسرم رو خودم میزارم سومین اسم پسرمون باشه و برای دخترمون تو اسم انتخاب کن ا٫ت:من همبشه اسم سِریون رو دوس داشتم سِریون خوبه ته:باش عالیه ا٫ت من ظرفارو میشورم بعد میریم میخوابیم ا٫ت:باش




ادامه دارد............ ممنونم اگه میشه لایک کنی تولوخدا🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
دیدگاه ها (۱۲)

پارت5 part 5وقتی بین بچه هاتون فرق میزاره ویو ا٫ت کمک تهیونگ...

پارت ۶part ۶ویو ا٫ت وقتی تهیونگ گفت داره گوشامو میخوره برو ا...

پارت 3part 3وقتی بین بچه هاتون فرق میزاره مکالمه کوک و تهیون...

سناریو بی تی اس وقتی داری به بچه شیر میدی و حسادت میکنه(درخو...

پارت ۹۷ فیک ازدواج مافیایی

رویای من دروغ نمیگه

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط