پارت سید دومم

پارت سید دومم

فردا

زود پاشدم و رفتم شرکت

بعد شرکت**

برگشتم و رفتم خرید تا واسه مهمونی خرید کنم

رفتم و جکم کنارم اومد

رفتم و کلی خرید کردم
زود خواستم برگردم تا زود اماده شم

رفتم ماشین تا برم خونه
لنا زنگ زد

جک!

جک :بله بانو؟

میریم خونه

جک:چشم

کوشی رو برداشتم تا ببینم چی میگه

بله لنا؟

لنا:سلام خوبی کجایی

ماشینم دارم برمیگردم چطور ؟

لنا:هیچی زنگ زدم بگم که میای

آره دیگه

گوشیم رو اسپیکر بود

لنا:چی میپوشی واسه مهمونی!؟

الان خرید کردم اونارو

لنا:باشه پس میبینمت

باشه

جک**

بانو؟

ماری:بله؟

با پدرتون حرف زدم و ایشون گفتن به شما بگم اگه با من کاری ندارین ساعت شش مرخص بشم

ماری:آره میتونی بری الان ببر خونه بعد آزادی

ممنون

اوخیش فک کردم اجازه نمیده خوبه حالا میتونم با خیال راحت برم مهمونی
اوففف این دختره بد جور دلمو دزدیده
حتی وقتی صبحت میکنم نمیتونم بهش نگا کنم از ترس اینکه محوش بشم
دیدگاه ها (۲)

پارت سیو سوممماری**جک منو رسوند و رفتا رسیدم شروع کردم به ام...

استایل ماری

پارت بعدی رو فردا میزارم

پارت سیو یکماونیکس :به هر حال اگه بهت چپ نگا کرد بهم بگو چپش...

پارت سیو هفتماونیکس**لنا لوکیشن دادو منم زود حرکت کردم ماری*...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط