پارت سیو ششم

پارت سیو ششم

اونیکس**

هی دارم به ماری زنگ میزنم گوشیشو ور نمیداره اوفف ماری

دیگه زدم سیم آخر و زنگ زدم به باباش

الو ؟

بابای ماری:الو بفرمایین؟

سلام خوب هستید من اونیکسم شناختید؟

_بله بله بفرمایین،‌

خواستم بپرسم که ماری خانم خونه ان؟

_نخیر چطور؟

هیچی واسه برنامه کاریه یه چیزی یهویی شد واسه همین باید ملاقاتشون کنم امشب

_صحیح،ولی ماری خونع نیست و قرار بود با دوستش برع جایی

بله متوجه شدم ممنون ببخشید تایم خوبی زنگ نزدم دیروقته ولی فوری بود بهرحال خیلی ممنونم

_خواعش میکنم ،انجام وظیفه بود خدافظ

خدافظ

و زنگ زدم فوری به لنا

لنا:بلع؟

سلام ماری پیشته؟

لنا:اونیکس تویی؟آرع پیشمه چطور؟

کجایین؟

لنا:به ت چه؟

لنا کلافم جوابمو بده سگ نکن منو

لنا:باشه بابا فاز نگیر اومدیم ویلا

ویلا‌؟ویلا واس جی؟

لن:واسع عزا،، خب واسه خوشگذرونی دیگع

لوکیشن بدع

لنا:باشه من رفتم خدافظ

منتظرم
دیدگاه ها (۰)

پارت سیو هفتماونیکس**لنا لوکیشن دادو منم زود حرکت کردم ماری*...

پارت سیو هفتمماری**عم من! من جک:من چی؟اونیکس ت اینجا چیگار م...

پارت سیو پنجمجک:واییییی چیشدددد؟جک یه جوری اومد سمتم نگران ک...

پارت سیو چهارمماری**خلاصع که رفتیم نشستیم و همه قرار شد خودش...

پارت هفدهمگوشیم دارع زنگ میزنه الو؟اونیکس:سلام خوبی تا فهمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط