سناریو سانگ وو پارت ۴
چشمام رو باز کردم ، هنوز نیم هوش بودم . به اطراف نگاه کردم
ا/ت:«مم....ممم.....من کجام؟
می خواستم بلندشم که جیغ زدم ، پاهام شکسته!
بعد تازه دیدیم فقط سو*تین و شو*رت دارم . صدای پایین اومدن کسی رو شنیدم و تنم مور مور شد.
بله سانگ وو بود.با تعجب نگاهش کردم،اون هم به من نگاه کرد و لبخند ملیحی زد
سانگ وو:«بیدار شدی بچه گربه....
ا/ت :«من کجام ، چرا اینجام. سانگ وو این واقعا خودتی؟
-آره خودم هستم و تو هم همونی هستی که من میخوام(دوستان هم اکنون مرده مرده❤️🔥)
×(لرزیدن )یعنی چی،میشه ی سره هویز رو توضیح بدی ، من سکوت میکنم.
-(بالا بردن ابرو) واقعا سکوت میکنی ، گریه هم نکردی.چیزی مصرف میکنی؟😂
×نه والا، حالا میشه بگی ؟
-آها باشه، نگاه کن من ی هم خونه ای دارم (یون بوم ) که اون معمولا کار های خونه رو میکنه ، راستی پاهات رو من شکوندم ، حالا من این کند وقته دنبال ی بچه گربه هستم ، که تو رو پیدا کردم . همین😊
ا/ت:«مم....ممم.....من کجام؟
می خواستم بلندشم که جیغ زدم ، پاهام شکسته!
بعد تازه دیدیم فقط سو*تین و شو*رت دارم . صدای پایین اومدن کسی رو شنیدم و تنم مور مور شد.
بله سانگ وو بود.با تعجب نگاهش کردم،اون هم به من نگاه کرد و لبخند ملیحی زد
سانگ وو:«بیدار شدی بچه گربه....
ا/ت :«من کجام ، چرا اینجام. سانگ وو این واقعا خودتی؟
-آره خودم هستم و تو هم همونی هستی که من میخوام(دوستان هم اکنون مرده مرده❤️🔥)
×(لرزیدن )یعنی چی،میشه ی سره هویز رو توضیح بدی ، من سکوت میکنم.
-(بالا بردن ابرو) واقعا سکوت میکنی ، گریه هم نکردی.چیزی مصرف میکنی؟😂
×نه والا، حالا میشه بگی ؟
-آها باشه، نگاه کن من ی هم خونه ای دارم (یون بوم ) که اون معمولا کار های خونه رو میکنه ، راستی پاهات رو من شکوندم ، حالا من این کند وقته دنبال ی بچه گربه هستم ، که تو رو پیدا کردم . همین😊
۲.۶k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.