سناریو سوکونا پارت 3

سوکونا ؛«(تعجب)یعنی چی ، یعنی همیشه اینطوریه
ا/ت:«بله ، نمی‌خوام بزنم تو ذوقت پس اول از لباست تعریف میکنم که واقعا خوشگله (جججججججججججوووووووووووونننننننننننننن)و اینکه دوباره میگم فرد اشتباهی رو انتخاب کردی.
-(مقداری سرخ شدن) واقعا از لباسم خوشت میاد
×میشه ی چیزی بگم که هیچ ربطی نداره؟
-اااااممممم ، بگو
×ازت خوشم میاد میشه بغلت کنم؟
-(تعجب ، سرخ شدن)چچ...چی ، می خوای من رو بغل کنی ؟(سوکونا:دختره فکر کنم خل شده )
صبر کن موضوع رو نه پیچون ، پس گفتی مثل ی آشغال اضافی باهات رفتار میکنن؟

×بلی ، حالا میشه بغلت کنم؟
-نه
ولی سوکونا از قیافش داشت می‌بارید که میخواد بغلت کنه

سوکونا:«از کجا بفهمم رایت میگی ؟
ا/ت:« می تونی بهشون زنگ بزنی ، ببین چی میگن
-اااااممممم خب باشه
× ی سوال چرا من دارم جواب سوال های تو رو میدم؟

(سسسسکککووتتت😂😐)

سوکونا از در رفت بیرون و ا/ت تنها شد.بعد از چند دقیقه سوکونا اومد و چشماش چهار تا شده بود. نشست و.....

سوکونا:«خب ، اااممم ما زنگ زدیم و...... خب ....فکر کنم خودت میدونی چی شد

ا/ت :«بله خودم می‌دونم




مرسی که خوندین و امیدوارم دوست داشته باشید 🌸
دیدگاه ها (۴)

سناریو سانگ وو پارت ۴

مممممممننننننن ببرررگگشتتتتتتتممممم

حرفی ندارم

سناریو سوکونا پارت ۲

شاگرد انتقالی پارت ۶۳

سرنوشت "p,26...بدنم مور مور شد و این از نگاه بچه ها مخفی نمو...

پارت ۷۶ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط