تک پارتی کوک
تک پارتی کوک
ویو.کوک
خسته و کوفته راه افتادم به سمت خونه انقدری خسته بودم که اصلا حال نداشتم که رانندگی کنم وقتی رسیدم و در و باز کردم پاهام خودبه خود پهن رو زین شدن ا.ت رو دیدم که خیلی خوشگل شده بود ولی به خاطرم ترسیده بود اومد سمتم
ا.ت:کوک..کوک حالت خوبه کوک
کوک:من خوبم فقط خستم
ا.ت کمک کرد تا کوک رو ببره تو اتاقش بزاره رو تخت
کوک:خبریه اخه خوشگل شدی
ا.ت میدونی چیه می خواستم دوستامون رو دعوت کنم بیان
اینجا یکم از تنهایی دربیام گفتم شاید مثل دیشب دوباره نیای
کوک:با این لباس می خواستی از شون استقبال کنی
ا.ت:مگه چشه
کوک:چش نیست نگا کن اخه این همه لباس داری این لباس کوتاه و باز چیه پوشیدی
ا.ت:اخه قربونت برم که انقد روم غیرت داری ولی من بقیه لباسامو کوک نزاشت که حرفش تموم شه که لباشو کوبوند رو لبای اوت و اروم مکید
پایان(بی ماحال گوناها باتیم😂)
درخواستی
ویو.کوک
خسته و کوفته راه افتادم به سمت خونه انقدری خسته بودم که اصلا حال نداشتم که رانندگی کنم وقتی رسیدم و در و باز کردم پاهام خودبه خود پهن رو زین شدن ا.ت رو دیدم که خیلی خوشگل شده بود ولی به خاطرم ترسیده بود اومد سمتم
ا.ت:کوک..کوک حالت خوبه کوک
کوک:من خوبم فقط خستم
ا.ت کمک کرد تا کوک رو ببره تو اتاقش بزاره رو تخت
کوک:خبریه اخه خوشگل شدی
ا.ت میدونی چیه می خواستم دوستامون رو دعوت کنم بیان
اینجا یکم از تنهایی دربیام گفتم شاید مثل دیشب دوباره نیای
کوک:با این لباس می خواستی از شون استقبال کنی
ا.ت:مگه چشه
کوک:چش نیست نگا کن اخه این همه لباس داری این لباس کوتاه و باز چیه پوشیدی
ا.ت:اخه قربونت برم که انقد روم غیرت داری ولی من بقیه لباسامو کوک نزاشت که حرفش تموم شه که لباشو کوبوند رو لبای اوت و اروم مکید
پایان(بی ماحال گوناها باتیم😂)
درخواستی
۱۱.۶k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.