تک پارتی تهیونگ
تک پارتی تهیونگ
ویو ا.ت
صبح از خواب بیدار شدم دیدم تهیونگ نیست التبه هیچوقت نیست انقدر که سرگرم کاراشه منو اصلا نمیبینه😒
خب دیگه چیکار کنم دیروز با خودم گفتم که من که حوصلم تو خونه سر میره دنبال یه کار گشتم و خوشبختانه پیدا شد
رفتم یه دوش دو مینی گرفتم و اومد یه ارایش ساده ای کردمو یه لباس معمولی پوشیدمو رفتم اخخخخ یادم رفت به تهیونگ بگم اگه بگم کلمو میکنه واییی حالا چیکار کنم ؟
رسیدم به کمپانی که قرار بود استخدام بشم رفتم داخل اتاق
رییس (علامت رییس:&)
ا.ت:س.سلام
&:سلام بفرمایید بنشینید
۲ساعت بعد
از اتاق اومدم بیرون بلاخره استخدام شدم ولی خداییی این استخدام شدن هم خیلی سخته ها 😏
رفتم شروع به کار کردم تو کارخونه کارم بسته بندی جعبه های بستی بود
داشتم کار میکردم که یه پسر جذاب اومد و نشست پیشم
ا.ت:سلام
(علامت پسره:#)
#:سلام اسم من این هیوکه
(چیکار کنم روش کراشم دیگههه)
ا.ت:اسم من هم ا.ت ه خوشبختم
#:مجردی؟
ا.ت:چرا می پر سی
#:مهینجوری البته منحرف نشیا من خودم دوس دختر دارم
ا.ت:خیر من متاهلم
ا.ت:ببخشید من باید تلفونم رو. جواب بدم
#:راحت باش
ا.ت:بله(سرد)
ته:سلام بر عشقم چطوری؟
ا.ت:چه عجب از منم یادی کردی جناب خان
ته:خب عشقم خودت دیدی که سرم شلوغ بود دیگه حالا حاضر شو بیام دنبالت که بریم بگردیم
ا.ت:چییییی من نمیام کار دارم
ته:من اومدمممم بایییی
ا.ت:خاک تو سرت ا.ت حالا می خوای چیکار کنی مجبور شدم بهش پیام بدم و بگم که کجام و برای چی وای خدا الان میاد کلمو از جاش میکنه میبره واییییی
ته :داشتم میرفتم که یهو پیام اومد بازش کردم ا.ت بود نوشته بود من فلان فلان جام بخاطر فلان کار 😂😂😂
اعصبام زمین تا اسمون بهم ریخت اخه چرا باید بدون اجازه من این کار هارو بکنه سریع رفتم سمت ادرسی که فرستاده بود رفتم داخل کار خونه دیدم نشسته و داره بایه پسره میگه میخنده که داد زدم
ته:ااااا.تتتتتت
ا.ت:ب.بله ببین اصلا اونطور که فکز میکنی نیست ته بزار برات توضیح بدم
ته :چیو می خوای توضیح بدی هان جواب بده
ا.ت:بیا بریم بیرون برات بگم
رفتن بیروت
ا.ت:ببین من دیدم تو انقدر کار ریخته سرت منم تو خونه حوصلم سر میره گفتم یه کار پاره وقت بگیرم که حوصلم سر نره او پسره هم خودش دوس وختر داره ما فقط با هم همکاریم همین.
ته:تو یه روز اینهمه اتفاق افتاده بعد الان تو باید بهم بگی اره چرا بهم نگفتی و اومدی سر خود اینکار هارو کردی ها
ا.ت:بخدا یادم رفت بهت بگم از دستم ناراحت نشو دیگع باشع
ته:دفه اخرت باشه ها حالا هم برو وسایلتو جمع کن بیا بریم
ا.ت:بوس به کلت پی دی نیمم
پایان☺️
درخواستی
ویو ا.ت
صبح از خواب بیدار شدم دیدم تهیونگ نیست التبه هیچوقت نیست انقدر که سرگرم کاراشه منو اصلا نمیبینه😒
خب دیگه چیکار کنم دیروز با خودم گفتم که من که حوصلم تو خونه سر میره دنبال یه کار گشتم و خوشبختانه پیدا شد
رفتم یه دوش دو مینی گرفتم و اومد یه ارایش ساده ای کردمو یه لباس معمولی پوشیدمو رفتم اخخخخ یادم رفت به تهیونگ بگم اگه بگم کلمو میکنه واییی حالا چیکار کنم ؟
رسیدم به کمپانی که قرار بود استخدام بشم رفتم داخل اتاق
رییس (علامت رییس:&)
ا.ت:س.سلام
&:سلام بفرمایید بنشینید
۲ساعت بعد
از اتاق اومدم بیرون بلاخره استخدام شدم ولی خداییی این استخدام شدن هم خیلی سخته ها 😏
رفتم شروع به کار کردم تو کارخونه کارم بسته بندی جعبه های بستی بود
داشتم کار میکردم که یه پسر جذاب اومد و نشست پیشم
ا.ت:سلام
(علامت پسره:#)
#:سلام اسم من این هیوکه
(چیکار کنم روش کراشم دیگههه)
ا.ت:اسم من هم ا.ت ه خوشبختم
#:مجردی؟
ا.ت:چرا می پر سی
#:مهینجوری البته منحرف نشیا من خودم دوس دختر دارم
ا.ت:خیر من متاهلم
ا.ت:ببخشید من باید تلفونم رو. جواب بدم
#:راحت باش
ا.ت:بله(سرد)
ته:سلام بر عشقم چطوری؟
ا.ت:چه عجب از منم یادی کردی جناب خان
ته:خب عشقم خودت دیدی که سرم شلوغ بود دیگه حالا حاضر شو بیام دنبالت که بریم بگردیم
ا.ت:چییییی من نمیام کار دارم
ته:من اومدمممم بایییی
ا.ت:خاک تو سرت ا.ت حالا می خوای چیکار کنی مجبور شدم بهش پیام بدم و بگم که کجام و برای چی وای خدا الان میاد کلمو از جاش میکنه میبره واییییی
ته :داشتم میرفتم که یهو پیام اومد بازش کردم ا.ت بود نوشته بود من فلان فلان جام بخاطر فلان کار 😂😂😂
اعصبام زمین تا اسمون بهم ریخت اخه چرا باید بدون اجازه من این کار هارو بکنه سریع رفتم سمت ادرسی که فرستاده بود رفتم داخل کار خونه دیدم نشسته و داره بایه پسره میگه میخنده که داد زدم
ته:ااااا.تتتتتت
ا.ت:ب.بله ببین اصلا اونطور که فکز میکنی نیست ته بزار برات توضیح بدم
ته :چیو می خوای توضیح بدی هان جواب بده
ا.ت:بیا بریم بیرون برات بگم
رفتن بیروت
ا.ت:ببین من دیدم تو انقدر کار ریخته سرت منم تو خونه حوصلم سر میره گفتم یه کار پاره وقت بگیرم که حوصلم سر نره او پسره هم خودش دوس وختر داره ما فقط با هم همکاریم همین.
ته:تو یه روز اینهمه اتفاق افتاده بعد الان تو باید بهم بگی اره چرا بهم نگفتی و اومدی سر خود اینکار هارو کردی ها
ا.ت:بخدا یادم رفت بهت بگم از دستم ناراحت نشو دیگع باشع
ته:دفه اخرت باشه ها حالا هم برو وسایلتو جمع کن بیا بریم
ا.ت:بوس به کلت پی دی نیمم
پایان☺️
درخواستی
۲۰.۳k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.