شراب سرخ پارت ۱۱۰
شراب سرخ پارت ۱۱۰
#red_wine #red_wine🍷
خدایا جان من را بگیر و به این دشمن عزیزکردهام بده..!
دستی بروی صورت بی روحش میکشیدم و او را عاجزانه از خدا طلب میکردم...
صدای کر کننده بوق دستگاه بود که پایان زندگی او را اعلام میکرد...
متوجه صدای پر استرس پرستار با امدادگر شدم که با بیمارستان تماس گرفته بودند..
پرستار: مطمئن نیستم به قلب اسیبی رسونده یا نه اما بیمار دچار ایست قلبی شده.
پرستار:دو دقیقه دیگه اونجاییم زمان کافی برای منتقل کردن بیمار نداریم ، فورا کادر درمان و دستگاه شوک رو آماده کنید..
به وضعیت تهیونگ نگاه کردم که بغضم ترکید کاش میمردم و توی این وضع نمیدیدمش ..
لباس های الوده خونش توی تنش تکه و پاره شده بود و همچنان ازش خون میرفت .. خونریزی به قدری بود که روی تخت و حتی کف آمبولانس را هم آلوده کرده بود..
امدادگر با تمام قدرت درحال احیای تهیونگ بود و نگاهش قفل مانیتور که خط صاف رویش خود نمایی میکرد..بود!!
وقتی امدادگر خسته شد جایش را با پرستار تعویض کرد و حالا پرستار در تلاش برای احیای تهیونگ بود..
نمیدانم چطور زمان گذشت اما با ایست آمبولانس در به سرعت باز شد و چند تا پزشک ریختن داخل آمبولانس..
حیرت زده با آنها نگاه میکردم دکتری که روپوش سفید داشت دستگاه شوک را برداشت و ژل تزریق کرد و پدالها را روی قفسه سینه تهیونگ کوبید...
با دیدن صحنه روبرویم دست و پام شل شد ..
بچه ها الان هرکاری کردم دوتا پارتی که میخواستم براتون آپ نشد پارت ۱۱۱ و ۱۱۲ ویس مشکل داره این پارت ها رو یکم بعد میزارم دوباره
#red_wine #red_wine🍷
خدایا جان من را بگیر و به این دشمن عزیزکردهام بده..!
دستی بروی صورت بی روحش میکشیدم و او را عاجزانه از خدا طلب میکردم...
صدای کر کننده بوق دستگاه بود که پایان زندگی او را اعلام میکرد...
متوجه صدای پر استرس پرستار با امدادگر شدم که با بیمارستان تماس گرفته بودند..
پرستار: مطمئن نیستم به قلب اسیبی رسونده یا نه اما بیمار دچار ایست قلبی شده.
پرستار:دو دقیقه دیگه اونجاییم زمان کافی برای منتقل کردن بیمار نداریم ، فورا کادر درمان و دستگاه شوک رو آماده کنید..
به وضعیت تهیونگ نگاه کردم که بغضم ترکید کاش میمردم و توی این وضع نمیدیدمش ..
لباس های الوده خونش توی تنش تکه و پاره شده بود و همچنان ازش خون میرفت .. خونریزی به قدری بود که روی تخت و حتی کف آمبولانس را هم آلوده کرده بود..
امدادگر با تمام قدرت درحال احیای تهیونگ بود و نگاهش قفل مانیتور که خط صاف رویش خود نمایی میکرد..بود!!
وقتی امدادگر خسته شد جایش را با پرستار تعویض کرد و حالا پرستار در تلاش برای احیای تهیونگ بود..
نمیدانم چطور زمان گذشت اما با ایست آمبولانس در به سرعت باز شد و چند تا پزشک ریختن داخل آمبولانس..
حیرت زده با آنها نگاه میکردم دکتری که روپوش سفید داشت دستگاه شوک را برداشت و ژل تزریق کرد و پدالها را روی قفسه سینه تهیونگ کوبید...
با دیدن صحنه روبرویم دست و پام شل شد ..
بچه ها الان هرکاری کردم دوتا پارتی که میخواستم براتون آپ نشد پارت ۱۱۱ و ۱۱۲ ویس مشکل داره این پارت ها رو یکم بعد میزارم دوباره
۲.۱k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.